به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از خانه کتاب و ادبیات ایران، چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با سخنرانی یوسفعلی میرشکاک و اجرای میثم رشیدی مهرآبادی با بازخوانی کتاب «فتح خون» نوشته شهید آوینی، نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا داشت. یوسفعلی میرشکاک در این نشست بیان کرد: اگر عاشورا و ماجرای کربلا را از کل اسلام بگیریم، از اسلام چیزی باقی نمیماند. به تعبیر امام ششم، جعفربن محمد (ع) که در پاسخ به سوالی میفرمایند: «همهچیز در کربلا تمام شد. چرا متوجه نمیشوید که ماجرای کربلا چیست؟» وی افزود: این سناریویی است که از قبل همهچیز آن معلوم است. یعنی جماعت کشندگان و کشتهشدگان پیشاپیش رقم زده شده است. مثلا هنگامی که امیرالمومنین (ع) در مسیر جنگ صفین بودند، به سرزمین کربلا که میرسد، میایستد. ابتدا با حال دگرگون کمی تأمل میکند، بعد گریه میکند و در ادامه توضیح میدهد که خیمههایشان اینجاست و در کدام نقطه چه کسی میجنگد و کجا سرها را از تنها جدا میکنند. تمام ماجرا را فاش میکند. جالب اینجاست که کشندهها ازجمله شمربن ذیالجوشن که بعدها قرار است نقش فجیعی را برعهده بگیرد نیز در سپاه مولا حضور داشتند. این شاعر و نویسنده گفت: در این تاریخ ۲۵۵ ساله تا زمان تولد واپسین وصی خداوند و رسول خداوند، تعبیر من این است که ما در یک ساحت قدسی بهسر میبریم که ضمن اینکه در تاریخ تقویمی اتفاق میافتد، یکسره تاریخ فراتقویمی است، یعنی همهچیز از قبل معلوم است. انگار نقشها از قبل مقرر است و این اتفاقها باید حتما رخ بدهد و صورت دیگری هم ندارد. ازجمله درباره خود مولا روایت داریم که رسولالله (ص) به عبدالرحمن بن ملجم میگوید که تو علی را خیلی دوست داری؟ پاسخ میدهد که مگر م, ...ادامه مطلب