تلویزیون به ویژه در سالهای اخیر هیچ کمبودی از نظر سریالهایی با محوریت ضدقهرمانهای مردی که درگیریهای نامعمولی را تجربه میکنند، نداشته. «بریکینگ بد» (Breaking Bad)، «سوپرانوز» (The Sopranos)، «مد من» (Mad Men) و … همگی از الگوهای قدیمی مردان آلفای خودمحور استفاده کردند که هر بلایی که به سرشان میآمد از ماهیت شخصیتشان نشات میگرفت. اگر به عقب برگردید و هر کدام از این سریالها را یک بار دیگر تماشا کنید، تمام روایتها از همان ابتدا یک راه حل بسیار ساده دارند. مثلا در سریال «بریکینگ بد» تنها کاری که والتر وایت باید انجام میداد این بود که کار پیشنهاد الیوت شوارتز را بپذیرد تا از بیثباتی اقتصادی خلاص شود و بتواند هزینهی لازم برای خانواده و درمان خودش را فراهم کند یا راه حل سادهی تونی سوپرانو در سریال «سوپرانوز» این بود که ذهنی باز و آرام داشته باشد. البته برای رسیدن به این هدف مهم به رواندرمانی متوسل شد اما در عوض شهوترانی و امتناع از تماشای جهان از دریچهای متفاوت با سایر همپالگیهایش، او را از داشتن ذهنی باز بر حذر داشت. با نگاهی دوباره به هر کدام از این درامهای مردانه متوجه میشویم به جای این که درگیری از همان ابتدا به شیوهای واضح ارائه شود، از خلق و خوی شخصیتهای اصلیشان سرچشمه میگیرد و در حقیقت آنها هستند که این جنگ تمام عیار را ایجاد یا تشدید میکنند و علت این است که همهی این الگوهای کهن برای غرورشان بیش از هر چیز دیگری در دنیا اهمیت قائل هستند. اما سریال «بری» (Barry) که فصل سوم آن به تازگی از HBO Max منتشر شده همهی پیشفرضهای اولیه دربارهی درامهای مردانه را دستخوش تغییر کرده. بیل هیدر در نقش بری برکمن یک تفنگدار نیروی دریایی است که پیشتر در افغانستان خ, ...ادامه مطلب