بیایید انتظاراتمان را تنظیم کنیم. با فیلم فانتزی نوجوانانهای مواجهایم. محصول همکاری مترو گلدوین میر و بالبوا پروداکشنز، و به کارگردانی جولیوس ایوری؛ که پیش از این، فیلم نازیکشی خونبار ارباب (Overlord) را برای بد ربات، شرکت شخصی جی جی آبرامز شهیر ساخته. سیلوستر استالونه ایفاگر نقش جو، ابرقهرمان سالخوردهای است که روزی چشمها را به خود خیره میکرده، اما فروغ گذشتهاش را از دست داده (این موقعیت بنا است با پرسونای حرفهای بازیگر محبوب هالیوود تناظری داشتهباشد)، و سالهای سال است که از نظرها پنهان بوده؛ اما پیگیری و کنجکاوی پسربچهای باهوش که پیرمرد را ساماریتان، نمایندهی غایب خیر میداند، حصار خودساختهی دور او را میشکند، و هویت واقعیاش را افشا میکند... اینها میتوانست برای شکلگیری یک ماجراجویی سرگرمکنندهی فانتزی، کافی و بهاندازه باشد؛ اگر فیلم تلاش میکرد اندکی تعین و تشخص را به نسخهی خودش از تقابل ازلی-ابدی خیر و شر بیاورد.چرا کسی باید پس از بهقتلرسیدن پدر و مادرش بهدست جمعیتی از مردم شهر، تصمیم بگیرد عمر خود را صرف مبارزه برای همان مردم کند؟تیتراژ آغازین کامیک استریپوار فیلم، مونتاژ فشردهای است که زمینهی داستانی وقایع را بهسرعت پیریزی، و مفروضاتی را به تماشاگر معرفی میکند که منطقشان زیر سؤال است. با ساماریتان و نمسیس، برادران دوقلوی جهشیافتهای آشنا میشویم که قدرت غیرطبیعیشان دردسرساز بوده و مورد هجوم مردم شهر قرار میگرفتهاند، و نهایتا هم با توطئهای وحشیانه به قصد زندهزنده سوزاندنشان در خانه، پدر و مادر خود را از دست میدهند.پس از این اتفاق، نمسیس سودای انتقامجویی در سر میپروراند، اما ساماریتان به مبارز عدالت تبدیل میشود. چرا؟ مشخص نیس, ...ادامه مطلب