به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در این نوبت از
پاتوق فیلم کوتاه فیلمهایکوتاه داستانی «شعبده» بهکارگردانی سیاوش فرهادی، «ارفاق» به کارگردانی رضا نجاتی، «سی تومن نقد» به کارگردانی محمدرضا عبدالملکی و انیمیشن کوتاه «پیوسته» بهکارگردانی فرزانه قبادی به نمایش درآمد و با حضور سیدسعید هاشمزاده بهعنوان
منتقد مهمان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.* «شعبده» و باور به «معجزه»فیلم «شعبده» اولین فیلم به نمایش درآمده در این برنامه بود که سیاوش فرهادی کارگردان فیلم درباره آن توضیح داد: آنچه برای من در این فیلم حائز اهمیت بود، تضاد میان اتفاقی که میافتد با احساسی که فرد نسبت به آن دارد، بود. گویی ما با یک داستان تقریباً جنایی مواجهایم و احساس میکنیم قتلی اتفاق افتاده است اما در ادامه با روحیه متفاوت این آدم نسبت به طبیعت اطرافش مواجه میشویم. مسئله دیگر هم شکلگیری باور به معجزه برای این آدم است. در پایان ماجرا هم این فرد متوجه شعبده میشود.سیدسعید هاشمزاده در این بخش پیش از پرداختن به فیلم «شعبده» گفت: من همواره امتناع میکنم از اینکه در کنار
فیلمسازان بنشینم اما جایی مجبور میشویم. برای من هم تفاوتی ندارد طرف مقابلم فیلم بلند ساخته است یا کوتاه. دلیل امتناع من این است که نقد را یک آیین گفتگو میدانم. من بهعنوان منتقد قرار است عاملی باشم میان فیلم و مخاطب. از این منظر طرف گفتگوی من اساساً مخاطب است نه فیلمساز. اگر با فیلمساز مواجه شوم، حاصل آن گفتگو میشود، نه نقد و نتیجه دیگری هم میدهد.وی افزود: فیلمساز زمانی میتواند شنونده نقد باشد که خودش تبدیل به مخاطب اثرش شده باشد و نگاهش به آن مانند فرزندی نباشد که هر نوع نقد و حمله به آن تحملناپذیر باشد. به همین دلیل امروز تلاش میکنم بیش از آنکه نقد کنم و نظر شخصی دهم بیشتر پرسشهایی بنیادین را مطرح کنم.هاشمزاده در ادامه به فیلم «شعبده» پرداخت و گفت: در تماشای فیلمهای کوتاه یک مسئله همواره برای من مهم است و آن هم مسئله «ضرورت» است. سادهاش میشود اینکه آیا ضرورتی دارد که ما این نما را ببینیم؟ آیا ضرورتی دارد داستان از اینجا آغاز شود؟ ضرورت اینکه ادامه داستان را اینگونه ببینیم چیست؟ در واقع پرسشهای ما برسر ضرورتهاست و اینکه این ضرورتها قرار است چه چیزی را ایجاد کند؟ حس یا معنا؟وی ادامه داد: "سوزان سانتاگ" در یکی از مقالات مهم خود درباره سینمای برسون، جمله کلیدیای دارد که میتواند این مسئله «ضرورت» را تبیین کند. او میگوید یک اثر هنری یا مستقیم با احساس ما در ارتباط است یا از طریق عقل به احساس ما میرسد. ضرورتها هستند که این دو پل ارتباطی را برای من تعیین میکنند. اگر ضرورتها درست و سنجیده عمل نکنند و هارمونیای در اثر وجود نداشته باشد، هیچکدام از این پلها در اثر هنری کار نخواهد کرد.این منتقد با توجه به نکات خوبی که در فیلم میتوانست بهتر ارائه شود، در ادامه گفت: «شعبده» برای من نه اثری رازآلود بلکه اثری بود که میتوانست ضرورتهایش را به گونهای حفظ کند که من را به این نتیجه نرساند که فلان فصلش قابل حذف است. مانند فصل قایمباشکبازی در مزرعه که به راحتی قابل حذف است و هیچ خدشهای به مضمون فیلم وارد نمیشود. در فیلم فصلهایی وجود دارد که از منظر ضرورت میتوانند حذف شوند و ضربهای هم به فیلم وارد نشود. فیلم میتواند تا 5 دقیقهای کوتاه شود.وی افزود: مسئله دیگری که «شعبده» دارد، فاصله با اورجینال بودن است. چه چیزی یک اثر را از اورجینال بودن میاندازد؟ علاوهبر تصویر، موسیقی فیلم است. شنیدن قطعات موسیقی آشنا در فیلم تبدیل به پرش ذهنی برای من به عنوان مخاطب میشود و اثر را از اورجینال بودن میاندازد. من دوست دارم وقتی فیلم کوتاهی را میبینم، اثری باشد که حتی موسیقی آن هم برای همان فیلم کوتاه تولید شده باشد.هاشمزاده درباره فضای بصری فیلم هم توضیح داد: همه ما با ترکیببندیهای سینمای کیارستمی آشنا هستیم و میدانیم که تقلید از آنها ما را به مبدأ و منشأ اصلی پرتاب میکند. حالا سؤال این است؛ چرا از او تقلید میکنیم؟ آیا جنس سینمای ما اینگونه است؟ آیا قرار است جنس سینمای او را بگیریم و چیزی جلوتر از سینمای او خلق کنیم؟ اینها پرسشهای مهمی است. مسائل من با «شعبده» همین موارد است.وی با اشاره به برخی نشانههایی که فضای رازآلود را در فیلم بهوجود آورده است گفت: این رازآلودگی برای ما باید یک نتیجه داشته باشد. این نتیجه میتواند پیدا کردن هالهای از پاسخهای ما باشد. نباید رازآلودگی بهکل ابهامانگیز باشد و من به کل ندانم با چه طرف هستم و چرا؟ از منظر همان ضرورتها که به آن اشاره کردم احساس میکنم برخی از این نشانهها مانند خرگوش هم از فیلم قابل حذف است، اگر حذف شود، چه اتفاقی رخ میدهد؟سیاوش فرهادی در این بخش با اشاره به بحث سعید هاشمزاده درباره ضرورتها تأکید کرد: طبیعتاً آنچه من در فیلم گذاشتهام، احساس کردهام که ضرورت دارد. جزء به جزء میتوان درباره ضرورت این اجزا صحبت کرد.این کارگردان در ادامه به ضرورت برخی نماها و تصاویر در فیلم خود بهصورت مصداقی اشاره کرد و گفت: من سعی کردهام از نگاه کاراکتر اصلی به طبیعت اطراف نگاه کنم و احساسم این بود که مخاطب هم نیاز دارد به اندازه همین کاراکتر نمایی از طبیعت را تماشا کند. اینها از نظر من بسیار ضروری بود.وی در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره نسبت شخصیت اصلی فیلم خود با طبیعت و مفهوم معجزه پرداخت و درباره اورجینال نبودن موسیقی فیلم هم توضیح داد: من فکر میکنم خیلی موسیقیهای خوب در دنیا ساخته شده که اگر موسیقی مناسب فیلم من باشد میتوانم از همان استفاده کنم. نه اینکه به موسیقی فیلم نیاز نیست، اما شخصاً احساس میکنم خیلی موسیقی در دنیا ساخته شده که میتوانم موسیقی فیلمم را از میان آنها انتخاب کنم.هاشمزاده در این بخش نکاتی را درباره لزوم توجه به درونمایه مشترک یک قطعه موسیقایی با تصویر برای انتخاب موسیقی غیراورجینال مطرح آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 22:54