نقد فیلم دوزیست | ماجراهای دختری مرموز

ساخت وبلاگ
نویسنده و کارگردان فیلم‌های ناخواسته (۱۳۹۲)، یدکی (۱۳۹۴) و لونه‌زنبور (۱۳۹۶) حال با تازه‌ترین اثرش به سینماهای کشور برگشته است؛ آن هم در شرایطی که سریالِ تازه‌اش آفتاب‌پرست در حال پخش از شبکه‌ی نمایش خانگی است. دوزیست فیلمی اجتماعی است که جواد عزتی، هادی حجازی‌فر، پژمان جمشیدی، ستاره پسیانی، سعید پورصمیمی، مانی حقیقی و الهام اخوان در آن به ایفای نقش پرداخته‌اند. داستان پسری که با پدر و دوستان‌ش در گاراژی قدیمی زندگی می‌کند؛ ولی با ورود دختری به خانه، اتفاقاتی می‌افتد که همه‌چیز را به هم می‌ریزد.در ادامه، داستان فیلم فاش می‌شود.می‌توان حدس زد که استراتژیِ نیک‌نژاد، به‌عنوان نویسنده و کارگردان فیلم، این بوده که با شروع‌کردن فیلم‌ش با صحنه‌ی دزدی به‌نوعی مخاطب را در قلاب گیر بیندازد (Hook-Up). اما به‌دلیل اجرا، این سکانس به ضدّ آن‌چه که باید می‌شد تبدیل شده استفیلم از همان ابتدا خودش را به‌تمامی برای مخاطب آشکار می‌کند. در اولین سکانس فیلم، درحالی‌که شاهد یک مراسم عروسی هستیم (مشخص نیست عروسیِ چه کسی)، با کاراکترهایی آشنا می‌شویم که گویا قصد سرقت از جایی را دارند. دیالوگ‌هایی که آن‌ها به‌آرامی به یک‌دیگر می‌گویند زیر صدای بلند موزیک تقریبن غیرقابل‌شنیدن است. کارگردانیِ سکانس ــ استفاده‌ی فراوان از نماهای کلوزآپ و پرهیز از لانگ‌شات‌هایی به‌عنوان نمای معرّف، حرکات تُند و کنترل‌نشده‌ی دوربین، بازی‌های عصبی، دیالوگ‌های محوشده و اینسرت‌های متعدد ــ آن هم در شرایطی که فضا هنوز منعقد نشده است و معلوم نیست در کجا و چه شرایطی به‌سر می‌بریم باعث شده است تا سر درآوردن از اتفاقاتی که در حال افتادن در این سکانس است بسیار کار سختی باشد.پررنگ‌ترین نقش را هم دراین‌میان کارگردانیِ بسیاربد برزو نیک‌نژاد ایفا می‌کند. دکوپاژی که اصلن به بیننده اجازه نمی‌دهد که بتواند فهمی درست از فضا و موقعیت جغرافیایی به‌دست بیاورد. پلان‌های متعددی که کاراکترها را با نماهایی بسته نشان می‌دهد که مدام زیرلب چیزهایی به هم می‌گویند و از جاهایی بالا می‌روند و سرِ آخر به گاوصندوقی می‌رسند که باز نمی‌شود. درحالی‌که اصلن معلوم هم نیست که این‌ها چه کسانی‌اند و اصلن برای چه می‌خواهند دزدی کنند. فیلم‌برداریِ پرکنتراست کار هم هیچ کمکی به فضاسازی بهتر نمی‌کند و اتفاقن همه‌چیز را سرگیجه‌آورتر و عصبی‌کننده‌تر می‌کند.می‌توان حدس زد که استراتژیِ نیک‌نژاد، به‌عنوان نویسنده و کارگردان فیلم، این بوده که با شروع‌کردن فیلم‌ش با چنین صحنه‌ای به‌نوعی مخاطب را در قلاب گیر بیندازد (Hook-Up). صحنه‌ای که بالذات ایده‌ی جذابی دارد و می‌تواند شروعی میخکوب‌کننده برای یک فیلم سینمایی باشد. اما به‌دلیل همه‌ی مواردی که ذکر شد، این اتفاق نه‌فقط نیفتاده است؛ بلکه این صحنه تبدیل به ضدّ آن چیزی شده است که در نظر کارگردان وجود داشت. صحنه‌ای که از همان ابتدا مخاطب فیلم را دل‌زده می‌کند.یک سکانس دیگر طول می‌کشد تا ما متوجه شویم دقیقن در این خانه ــ بهتر است بگوییم خواب‌گاه البته ــ چه خبر است. اینکه رابطه‌ی شخصیت‌ها با هم چه‌گونه است، مجتبی (جمشیدی) و حمید (حجازی‌فر) کیستند و چه نسبتی با عطا (عزتی) و پدرش (پورصمیمی) دارند. این سکانس هم البته زمانی فرا می‌رسد که آزاده (پسیانی) و مریم (اخوان) هم وارد داستان شده‌اند و همه‌چیز درواقع پیچیده‌تر از قبل است و مخاطب سردرگم‌تر از پیش!داستان فیلم در کلیت‌ش شباهت غیرقابل‌انکاری به درباره‌ی الی... دارد. داستان دختری ناشناس که وارد یک جمعِ دوستانه می‌شود و در آخر، به‌واسطه‌ی اتفاق بدی که برای او افتاده یا می‌افتد، رابطه‌ی بین اعضای آن جمع دوستانه نیز دست‌خوش تغییر می‌شود. البته می‌توان مشابهتی کلی‌تر را نیز بین این فیلم با دایره‌زنگی ردیابی کردعلاوه‌بر همه‌ی این موارد، داستان فیلم هم خیلی دیر راه می‌افتد. داستانی که در کلیت‌ش شباهت غیرقابل‌انکاری به درباره‌ی الی... (اصغر فرهادی، ۱۳۸۷) دارد. داستان دختری ناشناس که وارد یک جمعِ دوستانه می‌شود، رفته‌رفته اطلاعاتی از او فاش می‌شود و در آخر، به‌واسطه‌ی اتفاق بدی که برای او افتاده یا می‌افتد، رابطه‌ی بین اعضای آن جمع دوستانه نیز دست‌خوش تغییر می‌شود. این شباهت را علی‌الخصوص می‌توان زمانی متوجه شد که پای همسر سابق مریم (با بازی مجید نوروزی) به فیلم باز می‌شود.حضوری که دقیقن یادآور لحظه‌ی ورود کاراکتر صابر ابر به ویلای معروف بروبچه‌ها در درباره‌ی الی... است. البته می‌توان مشابهتی کلی‌تر را نیز بین این فیلم با دایره‌زنگی (پریسا بخت‌آور، ۱۳۸۶) ردیابی کرد. داستان دختری که به جمعی وارد می‌شود، و بعد از به‌هم‌ریختن زندگی افراد مختلف، با حقه‌ای از جمع خارج شده و به راه خود می‌رود. طرفه اینکه فیلم‌نامه‌ی دایره‌زنگی را نیز فرهادی به‌نگارش درآورده است.مشکلات عمده‌ی دوزیست در دو سطح قابل‌بررسی است: فیلم‌نامه و کارگردانی.در سطح فیلم‌نامه، اصلی‌ترین مشکل فیلم به عدم‌توانایی تصمیم‌گیریِ نیک‌نژاد درباره‌ی خطوط داستانی برمی‌گردد. آن‌چه از این داستان شلخته و سردرگم مستفاد می‌شود این است که او، براساس ایده‌ی محرکِ فیلم‌نامه‌اش (ورود مریم به جمع)، با ایده‌های مختلفی روبه‌رو بوده است که می‌توانسته با هر کدام داستان را پیش ببرد. ایده‌هایی که هر کدام به‌خودیِ‌خود می‌توانستند جالب باشند. مثلن اینکه هر سه پسرِجمع بخواهند به‌نوعی دلِ او را ببرند. فیلم اما از تعدد این ایده‌ها رنج می‌برد. دل‌بردن از مریم، رابطه‌ی پدر و پسر، مشکلات رفاقت بین عطا و مجتبی و حمید، رابطه‌ی عطا و آزاده، مشکلات خود مریم، رابطه‌ی عطا و مریم، رابطه‌ی عطا و همسایه‌اش (مانی حقیقی) و ... . این ایده‌ها هر یک نیاز به زمان و پرداخت بیش‌تری داشتند تا پخته شوند و برای مخاطب قابل‌قبول. درحالی‌که فیلم در حال حاضر ملغمه‌ای است از همه‌ی این ایده‌ها که هر کدام به‌صورتِ ناگهانی اتفاق می‌افتند و همین هم باعث می‌شود تا دیدن‌شان خنده‌آور باشد.صحنه‌ای که مجتبی به مریم اظهار ت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 70 تاريخ : پنجشنبه 10 شهريور 1401 ساعت: 20:04