متال گیر سالید و بردگی ژنتیکی؛ به مناسبت سالگرد ۲۴ سالگی عرضه‌ی بازی

ساخت وبلاگ
امروز، سالگرد بیست و چهار سالگی عرضه‌ی «متال گیر سالید» روی پلی‌استیشن وان است. متال گیر سالید نه‌تنها نقطه‌ی عطفی مهم در شکل‌گیری داستان‌گویی سینمایی در بازی‌هایی ویدیویی است و جریان کاملا تازه‌ای در پس عرضه‌ی خود شکل می‌دهد، بلکه در قالب داستان و شخصیت‌های خود، ایده‌های سیاسی اجتماعی مختلف و متعددی هم مطرح می‌کند. در عین حال،‌ متال گیر سالید هم‌چنین ملغمه‌ای از ارجاعات و اشارات به آثار مختلف است؛ آثاری که خالق این مجموعه را شکل داده‌اند و در ساخته‌هایش نمود می‌کنند. مقاله‌ی ادامه، بررسی بلند و بالایی از متال گیر سالید و ایده‌های مختلف مطرح شده در آن است. بیشتر بخوانید: مجموعه مقالات متال گیر دیباچه متال گیر سالید داستان نبرد بین رانش ژن و محیط است و اینکه کدام‌یک در تعریف انسان دست‌بالا را دارد. سپس این موضوع از معنای مجازی خارج شده و در نبرد بین دو برادر که کلون هم هستند واقعیت خارجی می‌یابد؛ یکی برادری است که ژن غالب دارد و دیگری ژن مغلوب. آیا ژن برتر همان قابیلی است که همیشه هابیل را خواهد کشت، یا روزی هابیل هم علی‌رغم ژن‌های ضعیف‌ترش با کمک محیط می‌تواند از خود اعاده‌ی حیثیت کند؟ این مسئله‌ای است که نویسنده‌ی نامعلوم این مقاله، با نام مستعار فرانک ییگر، تلویحا در وب‌سایتش مطرح کرد (که البته سال‌هاست از دسترس خارج شده است). جوابی که البته خود متال گیر سالید می‌دهد واضح است: هابیل همان ژن‌های ضعیفش را سال‌ها بعد به داوود داد تا در نبرد تاریخ‌سازش جالوت قوی‌هیکل را شکست دهد. در سرتاسر متال گیر سالید نیز می‌بینیم سالید اسنیک با همه‌ی ژن‌های ضعیف‌ترش اما با برادرکشی و پدرکشی ثابت ‌می‌کند بقای اصلح همیشه مترادف بقای ژن برتر نیست. ۱. مقدمه «مدتی طول کشید تا بفهمم ما دقیقا داریم به کجا می‌رسیم — به جایی که ساختار ژنتیک فرد به ازای ساخت سربازی بهتر ویرایش می‌شه.» — ناتاشا رومانینکو، درون تاریک جزیره‌ی سایه‌ی موسی: حقیقت غیررسمی تاکنون مقالات قابل تامل زیادی درباره‌ی متال گیر سالید نوشته شده است (سومین نسخه‌ی متال گیر که در نظر خیلی‌ها بعد از گذراندن دوران رکود بازی‌های ۱۶بیتی حکم ریبوت را دارد). من در این مقاله دوباره بعضی جنبه‌های بازی را بازخوانی می‌کنم (خصوصا با دیدگاه‌هایی که بیشتر به آرای ریچارد داوکینز/نئوداروینیست‌ها متمایل است)، ولی مطمئن باشید در این مقاله چندین مسئله‌ی دیگر هم وجود دارد که پیشتر چندان به آن پرداخته نشده بود. خیلی اتفاقی این مقاله در موقعی مناسبی منتشر شد چون اولین شماره‌ی متال گیر سالید [تا زمان نوشتن انتشار این مقاله] اخیرا دوباره روی شبکه‌ی PSN عرضه شده و بنابراین روی پلی‌استیشن ۳ و پلی‌استیشن پرتابل قابل بازی است. خوشبختانه، بازی مثل شراب عمر کرده و گرد و غبار زمان کهنه‌اش نکرده است — البته اگر از کهنه‌شدن آشکار گرافیک و کنترل آن فاکتور بگیرید. ۲. مقاله‌ی پیشنهادی «ما قبلا فکر می‌کردیم تقدیر ما در ستاره‌هاست، اما امروز می‌دانیم، تا حد زیادی، تقدیر ما درون ژن‌های ماست.» — جیمز دی. واتسون مقاله‌ای که درباره‌ی فیلم Gattaca (۱۹۹۷) منتشر شده است، «یوژنیک نوین در سینما: جبرگرایی ژنتیکی و ژن‌درمانی در GATTACA»، مقاله‌ای است که باید در کنار متن فعلی بخوانید، چراکه هر دو روی چیز مشترکی بحث می‌کنند. مقاله‌ی نام‌برده نتیجه می‌گیرد Gattaca «بین روایت‌های فرهنگی در رد ایدئولوژی جبرگرایی ژنتیکی، تقریبا تنهاست و نمونه‌های زیادی از آن نیست» و ژن‌شناسان رابطه‌ای همزمان پر از عشق و تنفر نسبت به فیلم پیدا کرده‌اند. از طرفی فیلمْ موضع آنها را تایید می‌کند و آینده‌ای به تصویر می‌کشد که در آن بیماری‌‌ها و امراض از بدو تولد جلوگیری می‌شوند. از طرفی دیگر، فیلم آشکارا عقاید ضد ترابشریت (Transhumanism) دارد و از انسان به همین شکلی که هست دفاع می‌کند (Prohumanist) و آن را سدی مقابل تمامیت‌خواهی علمی می‌داند (ولو اینکه، به ظاهر، با اهدافی خیرخواهانه اجرا شود). نقد اصلی فیلم این است که تمامیت‌خواهی علمی بیش‌ازحد سهم ژن را جدی می‌گیرد و نسبت به شهروندان آلفایی که ویرایش ژنتیکی شده‌اند توقعاتی بی‌جا و غیرواقعی دارد. آن دسته از افراد بی‌بضاعت و فرزندان متولدنشده‌شان هم که به‌طور تبعیض‌آمیزْ ویرایش و درمان ژنتیکی نشده‌اند، گاهی از آنها که ویرایش ژنتیکی شده‌اند جلو می‌زنند، و برای همین دومی‌ها به‌خاطر توقعاتی که ازشان هست بیش‌ازپیش سرخورده می‌شوند. ۲.۱ مقایسه‌هایی بین گاتاکا و متال گیر سالید به عقیده‌ی من، متال گیر سالید که یک سال پس از آن فیلم منتشر شد، از خیلی جهات نمونه‌ی ویدئو گیمی همان موضوع بود و هست. شباهت‌های روایی بین هر دو اثر وجود دارد؛ مثل کاراکتر بی‌بضاعت قصه‌ی گاتاکا که «به‌لحاظ ژنتیکی ارتقا پیدا نکرده»∫، سالید اسنیک هم که ژن‌های مغلوب دارد تقریبا در همه‌ی نبردها برادرش لیکوئید را شکست می‌دهد (با اینکه لیکوئید ژن غالب و تمام ژن‌های برتر پدرش را به ارث برده است). باز هم مثل همان فیلم، تاکید می‌شود سالید اسنیک نه به‌خاطر ژن‌هایش بلکه به‌خاطر اراده‌اش برای بقا و حفاظت از مریل است که از برادرش لیکوئید اسنیک جلو می‌زند. پایان قصه هم مثل گاتاکا از ارائه‌ی دید جبرگرایی ژنتیکی، که ژن‌شناسان می‌گویند، شانه خالی می‌کند. بعد از اینکه متوجه می‌شود متال گیر رکس نه سیستم دفاعی ضدموشک بلکه سلاحی تهاجمی است، هال امریک (اتاکان) عذاب وجدان می‌گیرد و از این می‌گوید که چگونه پدربزرگش در «پروژه‌ی منهتن» حضور داشت و او نیز تا آخر زندگی‌اش احساس گناه می‌کرد. در این اثنا، پدرش در ۶ آگوست ۱۹۴۵ زاده می‌شود، یعنی مصادف با روزی که روی هیروشیما بمب اتمی فرو ریخت. هال مصمم شده تا هرگز جا پای اجداد خود نگذارد و اجازه ندهد تا مخلوقش، متال گیر رکس، باعث و بانی ویرانی شود (تصویر بالا، گاتاکا): از دید ژن‌محوری، وینسنت، که «نردبان قرضی» می‌کند (یا de-gene-rate)، به‌خاطر همین ژن‌های مغلوب نمی‌تواند با کسی مثل یوجین مارو در مسابقه‌ی شن آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 14 شهريور 1401 ساعت: 14:33