نویسنده، منتقد و کارگردان کهنهکار آمریکایی پل شریدر این بار با
«باغبان استاد» به جشنوارهی
فیلم ونیز آمده است. شریدر در جشنوارهی امسال به پاس یک عمر فعالیت هنری که نزدیک به نیم قرن از آن میگذرد، جایزهی شیر طلایی افتخاری را از سوی مسئولان برگزاری دریافت کرد. اما نویسندهی آثار تحسینشدهای چون «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» با نمایش فیلم جدیدش نتوانسته پرفروغ ظاهر شود.
شیر طلایی افتخاری در دستان پل شریدر
«باغبان استاد» که گویا تکمیلکنندهی دو فیلم قبلی شریدر یعنی «نخستین اصلاحشده» و «شمارندهی کارت» در قالب یک سهگانه است،
داستان باغبانی زبردست، تیزبین و دقیق به نام نارول راس (با بازی جوئل اجرتون) است، کسی که در باغ ارباب ثروتمندش خانم هاورهیل (با بازی سیگورنی ویور) کار میکند، اما پیچشی در ماجرا، پرده از
گذشتهی تاریک قهرمان داستان برمیدارد.
مردی تنها که برای رهاشدن از کابوسهای خود، زندگی دیگری را برگزیده اما روح رنجور او در تسخیر شیاطینی است که زندگی را برای او به جهنم تبدیل کردهاند.
با نگاهی به آرای منتقدان، میتوان فهمید که جدیدترین فیلم رفیق شفیق مارتین اسکورسیزی چندان به دل آنها ننشسته است. بازی جوئل اجرتون و شخصیتپردازی او مورد ستایش قرار گرفته، اما شریدر در ارائهی اثری خوشساخت موفق عمل نکرده است و پیچشهای روایت زورکی از آب در آمدهاند. تلاشهای مدیر تصویربرداری اثر الکساندر دینان که پیش از این، آ» ریاضت بصری را به «نخستین اصلاحشده» و سرزندگی را به «شمارندهی کارت» داده بود، در اینجا بیهوده بوده و آخرین همکاری او با شریدر به استثنای تصاویر پرشور تایملپس تیتراژ ابتدایی فیلم که در آن گلها شکوفه میدهند، چیز بیمزهای از آب در آمده است.
اسکریندیلی – جاناتان رامنی
امتیاز منتقد: ـــ
هیچ وقت نمیتوانید بیمعطلی فیلم پل شریدر را تشخیص بدهید. شاید دلیلش فیلمهای بیربط زیادی است که ساخته است ولی وقتی او فیلمی میسازد که مثل «باغبان استاد» از هر جهت شریدری است، هیچ اشتباهی در ارائهی آن مشخصههای ویژهی خود او وجود ندارد. نویسنده و کارگردان کهنهکار آمریکایی هماکنون در دورهی متاخر خود قرار دارد با «نخستین اصلاحشده» و «شمارندهی کارت» و فیلم جدیدش «باغبان استاد» که به نظر قطعهی تکمیلکنندهی پازل دو فیلم قبلی است، داستان دیگری از رستگاری یک مرد تنها در مواجهه با مسائل اخلاقی پیچیده و گذشتهای پردردسر.
این فیلم که مشخصا به اندازهی داستان روشن قماربازی «شمارندهی کارت» تجاری نیست، وقتی دست خود در ژانر را رو میکند که خوب و آماده باشد، با ارائهی برخی شگفتانههای روایی و امتیازی که برای جدال و ستیز قائل میشود و با بیباکیهای معمول شریدر. اما این فیلم از لحاظ دراماتیک نیز درگیرکننده است و بازیهای برجستهای را از جوئل اجرتون شاهد هستیم که به شکل هوسانگیزی مرموز است، سیگورنی ویور در یکی از بهترین بازیهای خود و کوینتسا سویندل بازیگر در حال رشد از سریال «سرخوشی». حضور این بازیگران و کارنامهی بهبودیافتهی کنونی شریدر باید شکوفایی چشمانداز مورد انتظار را به دنبل داشته باشد.
فوتوکال فیلم «باغبان استاد» با حضور جوئل اجرتون و سیگورنی ویور
اما وقتی «باغبان استاد» تماما به یک اثر تریلر تبدیل میشود، حس میکنیم که شریدر ما را دست انداخته است و یقینا آن دسته از مخاطبان جوانتر را که شاید آماده نیستند برخی از کارهای تحریکآمیز او را قبول کنند. اما همهی این کارهای تحریکآمیز در فیلم هم جدی است هم موذیانه، اثری که به شکل فوقالعادهای دلپذیر و ظریف است. اجرتون بازی بینهایت به اندازهای از خودش ارائه میکند، در حالی که ویور حضور باابهتی دارد و به تدریج آن تجسم شکوه به امری ترسناک بدل میشود. دربارهی موضوعات مرتبط با باغبانی هم باید گفت که شریدر قطعا دربارهی همه چیز تحقیق کرده است، از عمر دانهها گرفته تا نقشهی آمریکایی باغهای دلنواز در حالی که تیتراژ آغازین مزین به گلها، اغواگر و معطر است.
گاردین – پیتر بردشاو
امتیاز منتقد: ۴۰ از ۱۰۰
پل شریدر بار دیگر با یکی از فیلمهای خود و زمینهی موضوعی آشنا بازگشته است، گرچه الان مثل یک کپی نسل پنجم به نظر میرسد. باز هم اینجا با مردی تنها و راندهشده طرفیم که از فیلم قهرمانی و فلسفی رابرت برسون یعنی «جیببر» آمده است و با حالتی که در فکر فرورفته است، خاطرات خود را از یک شب را در شرایط ریاضتی راهبگونهای مینویسد و با افشاگریهای وجودی از جنایت و گذشتهای پست و خشن تسخیر شده است، در تلاش برای تغییر یا فراموشکردن آسیب روحی خود با نشاندادن اشتیاق بی حد و حصر به حرفهاش.
اما این تکرار داستان غیرعادی است، یک چیز نابههنجار با سکانسهایی که دیالوگهایی رسمی در آن جریان دارند که حسی میکنی که انگار ترجمهای مدرن یا اقتباسی از یک متن کلاسیک است. اگر مانوئل د الیویرا میخواست یک تریلر جنایی بسازد، چنین چیزی از آب در میآمد.
این فیلم در نهایت من را ناکام گذاشت. شخصیتپردازی و روابط درونی آن پرتکلف و پر از تشویش است و گذرهای روایت، زورکی و بیدلیل است. نکتهی عجیب اینجاست که اینها وقتی خوشایند است که داستان در بخش ابتدایی خود تنها دربارهی گلها و گیاهان است و پیچشی بونوئلی از برداشت شخصی نارول و نورما تنها بر عجیببودن آن میافزاید. اما حق داریم بپرسیم نارول کی نورما را ملاقات کرد؟ چگونه به باغبانی علاقهمند شد؟ اما پاسخهای قانعکنندهای برای این سوالها پیدا نمیکنیم.
و بعد شاهد این هستیم که فیلم به شکل اجتنابناپذیری بر مدار خشونت میگردد، یک چیز ناجور و مضحک. آیا ارتباط روانشناختی مابین باغبانی و خشونت وجود دارد؟ گمان نکنم و داستان با آن لغزش همواره مورد قبول خود، به سمت آن بیرحمی مردسالار پیش میرود. بعد چه؟ سوارکاری که دفتر خاطراتش را تنها در خانه مینویسد؟ یک پیشخدمت که دفترچه خاطراتش را در اتاقش مینویسد؟ یک آدم منفور هوسباز که با ا آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 67 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 20:27