خلاصه داستان قسمت هفتم سریال کره ای ارثیه از شبکه پنج

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> <a href='/last-search/?q=هفتم'>هفتم</a> <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=کره'>کره</a> ای <a href='/last-search/?q=ارثیه'>ارثیه</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هفتم سریال کره ای ارثیه از شبکه پنج را می خوانید، با ما همراه باشید. داستان سریال ارثیه درباره زندگی یک نقاش معروف است که برای تولدش قصد دارد، خانواده اش را دور هم جمع کند. این نقاش که از بیماری خاصی رنج می‌برد، فکر می‌کند این آخرین تولدش است. فردا روز تولد او به طرز مشکوکی فوت می‌کند و همه مظنون به قتل او هستند.

قسمت هفتم سریال کره ای ارثیه

چهار نفر از کسایی که تو قتل استاد یو مقصر بودند تصمیم گرفتند، یکیشون مسئولیت فرستادن نامه ها را قبول کنند و در آخر خانم پارک را طعمه می کنند تا او آن را گردن بگیرد و با قول دادن ۵ میلیون دلار موفق می شوند....
جیا در اتاقش خوابیده است که بیدنا به اتاق میره، مادرش بهش گیر میده و میگه تو داری پنهانی یه کاری می کنی که بیدنا میگه اتفاقا مطمئنم خودت این کار و کردی، چون دیدمتون که دور هم جمع شده بودید و داشتید نقشه می کشیدید...
بیدنا و سان در اتاق همسر آقای یو دنبال سر نخ می گردند، سان نقشه گاوصندوق را در لپ تاپ زن عموش پیدا می کند و آن را به بیدنا هم نشان می دهد و به سرعت یک نسخه از روی آن بر می دارد...
هه یونگ در یک اتاق به دنبال چیزی می گردد که خانم پارک به آن جا می رود و از پشت یک کمد، یک در مخفی باز می کند و شروع به حرف زدن با فرد خیالی می کند و تعدادی وسیله قیمتی را بر می دارد...
بیدنا نقشه ی گاو صندوق که در لپ تاپ زن باباش پیدا کرده را نگاه می کند و سریعا به بازجوی پرونده پدرش زنگ می زند و ماجرا را تعریف می کند... او در پذیرایی نشسته است که موقع رد شدن زن باباش شروع به حرف زدن می کند، او جا می خورد اما خودش را نمی بازد و می گوید این مدارک به هیچ دردی نمی خوره و شروع به گفتن تمام اتفاقات ناراحت کننده، بچگی اش می کند تا او را ضعیف کند اما بیدنا هم همسر دوم بودن او را تو صورتش می زند...
بعد از رفتن زن باباش، بیدنا دوران بچگیش که به مدت دو هفته به خاطر سفر مادرش، با پدرش بود را به خاطر می آورد...
از طرفی دیگر هه یونگ هم در اتاقش نشسته و برای پدرش دلتنگی می کند...
بیدنا در خانه راه می رود که حالش خوب نیست و محکم سرش را با دستهایش می گیرد و می خواهد به زور خودش را به اتاق خوابش برساند که یهو ساعت انتهای راهرو توجهش را جلب می کند و به سمتش می رود، او از داخل آن یک رم پیدا می کند و به لپ تاپش وصل می کند و می فهمد که پدرش نامه ها را فرستاده و بی اندازه شوکه می شود...
گذشته
هه جون کوچک با پدرش به در خانه عمویش رفته است اما پدرش بهش اجازه نمی ده که او باهاش به داخل خانه برود، بعد از چندین ساعت و در تاریکی هوا، جنازه پدرش که توسط آقای یو و دوستش به سمت ماشین می آمد را می بیند و از ماشین بیرون می رود و قایم می شود...
حال
هه جون عکس عای پدرش در بچگی را نگاه می کند و به صدای خودش و عموش گوش می دهد که چقدر در این سال ها عذاب کشیده....
بیدنا فیلمی که از پدرش پیدا کرده را به سان نشان می دهد و او هم از این کار عموش تعجب می کند...
هه جون به همان اتاق و جای مخفی که خانم پارک رفته بود و کلی وسیله برداشته بود، رفته است و آن جا را می گردد که همان وسیله ای که روز آخر در دست پدرش دیده بود را پیدا می کند و به اتاقش می رود...
بیدنا و سان تصمیم می گیرند که فیلم را به مادر و پدرشان نشان بدهند، تا بهشون کمک کنند و بتوانند علت این کار آقای یو را بفهمند...
پلیس ها به آن جا رفته اند و می خواهند خانم سو لی یونگ را با خودشان ببرند، او جا می خورد که یکی از پلیس ها بهش میگه به ما گفته شده یک نسخه از تصویر گاو صندوق روی لپ تاپ شما هست، ما باید شما و لپ تاپتون و با خودمون ببریم...
عموی بیدنا به خانم جیا، بیدنا و دخترش میگه که داداش من آدم خبیثی بود، او این کار و انجام داد تا هیچی از داراییش به ما نرسه و همیشه دلش می خواست به شکل عذاب آور دیگران و اذیت کنه...
هه جون صدای موجود در ضبط کوچکی که پیدا کرده را گوش می دهد و با شنیدن صدای التماس های پدرش برای گرفتن پولش، بی مهابا اشک می ریزد و حالش خراب است...
عموی بیدنا به جیا میگه یه راهی پیدا کردم تا بتونیم سهم الارثمون و بگیریم که جیا میگه دیگه دست از کلاهبرداری بردار که او قبول می کند و چیزی نمیگه ولی خانم جیا که فضولیش گل کرده و از طرفی دیگر نمی تونه از سهم الارثش بگذره، مجبورش می کنه تا راهی که پیدا کرده رو بهش بگه...
جیا یواشکی در حال برداشتن فیلم از لپ تاپ بیدنا است و عموی بیدنا هم دم در اتاق کشیک می دهد تا کارشون با موفقیت تموم شه، بعد از کپی کردن فیلم، عموی بیدنا فیلم اصلی را از داخل لپ تاپ برادر زاده اش پاک می کند تا هیچی دست آن ها نباشه و می گوید این مدرک مهمیه که ما می تونیم باهاش خودمون و نجات بدیم...
همسر آقای یو مقابل بازجو ها نشسته اما با رندی تمام سکوت کرده و در آخر میگه ممکنه شخص دیگری از لپ تاپ من استفاده کرده باشه و هر وقت حکم بازداشتم و داشتید بیاین سراغمو می رود...
بیدنا و سان از این که ویدئو پاک شده خیلی ناراحت اند، سان هم فکر می کنه که کار باباش یا هه جون است...
دوست آقای یو به خانه او رفته است و جلوی چند تا از تابلو های ایستاده و به یک باره یکی از آن ها را از روی دیوار بر می دارد و می رود...
جیا و برادر آقای یو به دیدن خانم وکیل رفته اند و اعتراف می کنند که آن ها وصیت نامه را دیده اند، اما حالا که مشخص شده خود آقای یو، نامه ها را فرستاده و ما تو مرگشون مقصر نبودیم، ارث بهمون می رسه که او میگه نه و طبق وصیت نامه سهم الارث شما بین باقی وراث تقسیم می شود و می رود، آن دو کلافه شدند و در حال غر زدن هستند که در پشت سرشان خانم پارک را می بینند و جا می خورند، خانم پارک درست بعد از آزاد شدنش به سراغ آن ها رفته و میگه به خاطر اعتراف دروغم باید به دولت چند هزار دلار غرامت بدم و ۵ میلیون دلارش را طلب می کند که هر دو آن ها زیر حرفشان می زنند و او به جونشان می افتد و کتکشان می زند...

نوشته خلاصه داستان قسمت هفتم سریال کره ای ارثیه از شبکه پنج اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 13:25