بشر همیشه نگران نیرویی ورای تواناییهای خودش است، قدرتی که شاید روزی او را از پای دربیاورد. این ایدهی مبهم در جهان واقعی دستمایهی بخش نسبتا بزرگی از آثار سینمایی در شرکتهای
فیلمسازی شده است و از طرفی هم سیاستهای کشورها باتوجهبه منافعشان و ترسیم دشمنان و نیروهایی قدرتمند برای ملتها از این نوع فیلمسازی حمایت کردهاند.
تئوریهای
توطئه، موجودات فرازمینی، تهدیدات امنیتی غیرانسانی همهوهمه ایدههای اولیهای هستند که هم شرکتها از آن استقبال میکنند و هم اینکه هیچوقت تبدیل به موضوعاتی تکراری نمیشود، چراکه همیشه باید چیزی برای هیجان، ترساندن، دادن اخطار و تصویری از
آخرالزمان وجود داشته باشد.رونالد امریش (Roland Emmerich)، بیش از هر کارگردان دیگری، نام آشنایی برای بهتصویر کشیدن این نوع از آثار سینمایی علمیتخیلی است. درواقع آخرالزمان تخصص اوست و میداند که چگونه فکری رعببرانگیز را تبدیل به واقعیتی بالفعل در استودیو کند و مخاطباش را در جایی ناامن از دنیای آینده بفرستد. اِمِریش در فیلم جدیدش
سقوط ماه (Moonfall)، بازهم فکر آشوبانگیزی در دنیای دیستوپیک خود بهحرکت درآورده است و طبق رویهی دیگر آثار آخرالزمانیاش پیش میرود. این نمایش قبل از هرچیز، چیز بیشتری از آثار قبلیاش نیست و هرچه که در سقوط ماه میگذرد یک کپی از چکیدهی آثاری است که در کل این زیرژانر تولید شده است.ایده این است که ماه دور از محور خود به سمت ما میچرخد و قرار است باعث فاجعهای زیستمحیطی در اینجا شود. وقتیکه ناسا پی به این قضیه میبرد و متوجه میشود که ماه از مدار خودش خارج شده و زمینیان کمتر از چند هفتهی دیگر برای نجات خود فرصت دارند، جاسیندا (Halle Berry) مقام ارشد ناسا بهدنبال برایان هاپر (Patrick Wilson) میرود، فضانوردی که چند سال پیش از مأموریتهای این سازمان فضایی کنار گذاشته شده است. آنها گروهی سه نفره را با کی سی (John Bradley) تشکیل میدهند و بهسمت دریای بحرانهای ماه میروند، جائیکه چندین سال پیش برایان شاهد تودهای مرموز و غیرقابل توضیح از آن بود. حال این گروه قبل از اینکه ارتش سراغ گزینهی همیشگی خود یعنی بمب اتم برود، باید ماه را به مدار اصلی بازگردانند.Moonfall، مثل همهی فیلمهای آخرالزمانی- فضایی و اقلیمی، یک تهدید با خودش بههمراه دارد و فرصتی اندک برای نجات اهالی زمینMoonfall، مثل همهی فیلمهای آخرالزمانی- فضایی و اقلیمی، یک تهدید با خودش بههمراه دارد و فرصتی اندک برای نجات اهالی زمین. در این بین هم، فضانوردی رانده شده پیدا میشود که کلید نجات با دستهای او میچرخد. از طرفی هم شخصی از این گوشهوکنارها بیرون میآید که اطلاعات بیشتری نسبت به دانشمندان دارد. و در آخر هم هرجومرج شروع میشود و دنیا بهواسطهی عدم تعادل شروع به پیمودن راهی بهسمت سقوط و نیستی میکند. این شکلی از فیلمهای آخرالزمانی است که در گروه این آثار میتوان در جستجویشان بود. خصیصههایی که با کمترین تغییرات در چرخهی دیستوپیاییها تکرار میشوند و تنها تفاوتشان نحوهی بیانشان خواهد بود. روز استقلال(Independece Day)، به بالا نگاه نکن (Dont Look Up)، روز پس از فردا (The Day After Tomorrow)، آفتاب سوزان (Sunshine)، ۲۰۰۱: ادیسهی فضایی (2001: Aspace Odyssey)، ترمیناتور (Terminator)، میان ستارهای (Interstellar) و غیره همهوهمه آثاری هستند که میتوان روی هم خلاصهشان کرد و از آنها فیلمی جدید بهنام سقوط ماه درآرود. اگر این فیلمها را یکبار دیگر در ذهن مرور کنیم و از روز استقلال، حملهی فرازمینیها و هوشبرتر، از به بالا نگاه نکن برخورد یک جرم فضایی و دانشمندی عادی که قبل از همه پی به وضعیت موجود برده، از روز پس از فردا تغییرات اقلیمی، از آفتاب سوزان پرتاب موشک بهسمت جرم فضایی و هوشی ناشناخته، از اودیسهی فضایی سلطه هوش مصنوعی، از میان ستارهای بیگانگانی که خود ما هستیم و از ترمیناتور هم خیزش دستساختههای بشر را بهخاطر بیاوریم، متوجه خواهیم شد که سقوط ماه تکراری بر این آثار است و چیز جدیدی را به این زیرژانر اضافه نکرده است.سقوط ماه (Moonfall)، با افتتاحیهی خودش ما را به یاد جاذبهی (Gravity) آلفونسو کوارون (Alfonso Guaron) و تا حدودی نیز بهسوی ستارگان (Ad Astra) نیز میاندازد. اما نه حریف جلوههای ویژهی کوارون میشود و نه اینکه پاتریک ویلسون (Patrick Wilson) میتواند در حد و اندازهی جورج کلونی (George Clooney) و ساندرا بولاک (Sandra Annette Bullock) آن تشویش، تنهایی و نگرانی را از دل داستان بیرون بکشد و تماشاگر را با آن شریک کند. تعلیق و شوکی که جاذبه در ابتدای خودش به روان بیننده تزریق میکرد، فیلم را تا انتها سرپا نگه میداشت، اما ابتداییهی سقوط ماه نهتنها تعلیقی با خودش بههمراه ندارد و مخاطب را نگران چیزی نمیکند بلکه پاتریک ویلسون هم بیشتر شبیه به مجسمهای است که دستوپایش را بستهاند. از همه مهمتر اینکه فیلم با دو فلشفوروارد نهچندان بسط داده شده، از همان ابتدا اثر را بهسمت سقوط میکشاند، چراکه نحوهی این گریزها به آینده، هم تعلیق را از بین بردهاند و هم سقوط ماه را از آن ریتم آثار علمیتخیلی دور کردهاند.فیلم، به معنای واقعی کلمه یک طرح است و تنها از ایدهی اولیهاش مقداری فاصله گرفتهفیلم، به معنای واقعی کلمه یک طرح است و تنها از ایدهی اولیهاش مقداری فاصله گرفته. ۲ ساعت واقعا زمان کمی برای خلق یک آخرالزمان نیست، آنهم برای فیلمسازی که بودجهی بالایی را برای بهتصویر کشیدن این بلاکباستر فضایی در اختیار داشته است. سقوط ماه یک علمیتخیلی بدون پرداخت است که تنها بهواسطهی شکل و فرماش پیش میرود.شخصیتها در پرداختی ابتدایی ماندهاند و آ
نقدر دور از مخاطب حرکت میکنند که تماشاگر بعداز پایان فیلم نه میتواند آنها را به یاد بیاورد و نه اینکه میتواند درحین اجرای اثر همذاتپنداری لازم را با کارکترها داشته باشد. شخصیت جاسیندا آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:45