از آنجاییکه جهانهای موازی و چندگانه، تبدیل به یکی از فرضیات علمی و هیجانانگیز بشر شده است، بهتبعیت از آن شرکتهای
فیلمسازی محال است از آن بگذرند و نهایت استفاده و بهرهبرداری از آن را نبرند! این ایده آ
نقدری برای مخاطبان جذاب و قابل اهمیت است که گونههای مختلف سینمایی به هر نحوی که شده سرکی به آن کشیدهاند. مارول و دی سی یکی از پیشتازان استخراج از این فرضیهاند و تماشاگران خاص این سینمای متفاوت نیز با این ایده، بسیار همسو پیش رفتهاند. به بیانی این فیلمها مشغول عادت دادن مخاطب به این نوع از فضاسازی و ایدهپردازیها هستند. فیلم
همه'>همه
چیز همه جا به
یکباره، اثری از جهانهای چندگانه است که با لمس دنیای مارول، ماتریکس، سینمای کوبریک و اودیسهی فضاییاش و غیره، نمایشی شلوغ را ترتیب داده و میتواند هم تماشاگر عادی سینما را بهدنبال خود بکشاند و هم مخاطبان دنیای مارول را با فیلمنامهای استخواندارتر نسبت به این شرکت همراه خود کند.
فیلم Everything Everywhere All At Once، از آن دسته آثاری است که فرم و محتوای متفاوتی را نسبت به یکدیگر تجربه میکنند. اثری که ظاهری اکشن دارد و بهدنبال یک
ناجی میگردد؛ و درونمایه و محتوایی که بهسمت تفکراتی ریشهای میرود. حال سؤال اینجا است که فیلم Everything Everywhere All At Once، چقدر توانسته بین قالب و تفکری که بهدنبالش بوده تعادل ایجاد کند و اثری هوشمند و متفکر را تحویل دهد؟ البته قبل از هرچیز باید بگویم که این فیلم اثری کاملا ساده و روان است و نیازی نیست که در آن بهدنبال فرمولهای عجیبوغریب مولتی ورس و دیدگاههای سخت فلسفی باشیم.
ایولین بههمراه همسرش یک خشکشویی را در کالیفرنیا اداره میکند. تنشها در زندگی او زیاد است و در همین حین به یکسری مشکلات مالیاتی برمیخورد. شوهرش وایموند درخواست طلاق داده و دخترش جوی نیز از ایولین دوری میکند. او در آسانسور سازمان حسابرسی با نسخهای دیگر از وایموند روبهرو میشود که از ایولین تقاضای کمک دارد و به او میفهماند که کلید رهایی از شر و هرجومرجی که در جهانهای چندگانه بهوجود آمده خودش است. هستهی مرکزی فیلم، ایولین و جوی هستند، کسانی که روابط سردشان با یکدیگر، باعث بهوجود آمدن هرجومرج در جهانهای چندگانه شده و حال قرار است که سیاهچالهی دوناتی جوبو همه چیز را نابود کند. جوبو برای پایان دادن به رابطهی شکستهی خود با مادرش قصد دارد که همه چیز را به ویرانی بکشاند، به بیانی ایولین دلیل است و جوبو معلول.
فیلم با پلانی از یک آینه شروع میشود، قابی خانوادگی و خاطرهانگیز که با مچکات سریعاش به فضایی درهم و آشفته، از همان اول دنیای خودش را لو میدهد و به تماشاگر میفهماند که باید منتظر چه چیزی باشد. اثر از همین ابتدا و با این نما تکلیفاش را با تماشاگری که بهدنبال پی بردن به جهانبینی Everything Everywhere All At Once است، مشخص میکند و تاکید دارد هرآنچه که قرار است بهدنبالش باشیم، از دایرهی این آینه بیرون نیست؛ و محتوا، خانواده، عشق، آرامش، روابط و غیره را نشانه گرفته است. همه چیز همه جا به یکباره، نیازمند نگاهی متفاوت است و اگر بخواهیم فیلم را موشکافانه بررسی کنیم باید از پوستهی قالب و شکل آن رد شویم، چراکه فیلم در بطن خود رویهای بسیار متفاوت را نسبت به ظاهرش میپیماید.
این نمایش در اعماق و هستهی مرکزی خود تا تبدیل به علمی تخیلی میشود
این نمایش در اعماق و هستهی مرکزی خود به یک درام خانوادگی وفادار است و کمکم تبدیل به اثری علمیتخیلی میشود که بر مفهوم فرضیههای مجازی سوار شده و با اکشن پیش میرود. این فیلم، نمایشی جاهطلبانه با تفکراتی تشویشبرانگیز است که هرآنچه را در سر داشته در قالب یک کمدی سیاه به حرکت درمیآورد. ترومای بین نسلی، رویاها، ناامیدیها، روابط بین والدین و فرزندان، مهربانی، محبت، خانواده، امید، پوچی، تنهایی و... اموری هستند که Everything Everywhere All At Once بهشان میپردازد. ممکن است که تماشاگر در نگاه اول خود را در میان روایت یک اثر علمیتخیلی با نسخههای متعددی از آدمها ببیند اما جهانبینی فیلم بهسمت موضوعاتی زمینی و انسانی رفته است.
فیلم هرآنچه از ایدههای خانوادگی و روابط بین افراد را که در سرتان میگذرد در خود جای داده است و تمام دنیا را در یک خانواده خلاصه میکند. همه چیز همه جا به یکباره، برخلاف ظاهر خشن و پرُ سروصدایش، سرشار از صمیمیت و عاطفه است و یادگیری دوست داشتن را به تماشاگر دیکته میکند. فیلم تاکید دارد که «همه چیز» را آنگونه که است باید پذیرفت. ایولین، دخترش جوی را نمیتواند بپذیرد، به همسرش محبت نمیکند و هنوز هم از پدرش ناراحت است. فیلمساز در اینجا برای به چالش کشیدن جهانبینیاش فرضیهی جهانهای موازی را با داستاناش همراه میکند، اما این همهی ماجرا نیست و مخاطب برای درک فیلم باید از این سطح عبور کند.
فیلم هر انچه از ایدههای خانوادگی تا در خود جای داده است
Everything Everywhere All At Once، تا حدی محصول تضادها و ناراحتیهای عاطفی است. بهگفتهی فیلمسازان این اثر، مضرات اینترنت و ترسناکی آنلاین بودن دلیلی بر ساخت فیلم شده ، چراکه اینترنت شروعی بر جهانهای چندگانه میشود و هرجومرج را انتقال میدهد. ایولین با هر تغییر جهانی که میدهد، قصد انتقال یک اندیشه را به تماشاگرش دارد، خواه فکری بزرگ باشد و خواه کوچک. خندهدارترین جهانی که اِوِلین در آن زندگی میکند، دنیای هات داگی است. او در این دنیا با دشمنش همخانه میشود و یکسری روابط و گرایشها را تجربه میکند. جهانی که ژنتیک آنها بهگونهای تکامل یافته که شرایط و روابط زناشویی درش بسیار عجیب است. این دنیا ایولین را مجبور میکند تا زیباییها را ببیند هرچند که رقتانگیز باشند. زیباییهایی که او در جهان خودش از آنها متنفر بوده حال در دنیای هات داگی مشغول تجربهشان است و همانند دخترش روابط نسبتا غیرطبیعی را تجربه میکند.
درواقع جهان هات داگی آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 22:54