چرا آیدا پناهنده، کارگردان «تی‌تی»، فیلمساز مهمی برای سینمای ایران است؟

ساخت وبلاگ
(نا)فیلم‌هایی کلیشه‌ای و غیر قابل تحمل، فضاها و لوکیشن‌های تکراری (عمدتا در تسخیر پایتخت) که از فرط بی‌سلیقگی در انتخاب و‌ اجرا توی ذوق می‌زنند و در نهایت شخصیت‌هایی ابتر که گویی فیلم به فیلم از روی یکدیگر تکثیر می‌شوند؛ این‌ها اشاراتی کوتاه به روند زوالی بود که سینمای ایران طی این سالیان با قدرت مشغول به پیمودن آن بوده و است. به عبارتی ما در این مرز و بوم با سینمایی غیرطبیعی مواجه‌ایم که نه تنها در آن نشانی از تنوع ژانری و داستانی نیست، که حتی به ظرفیت‌های کم‌نظیر و‌ متکثر فرهنگی/جغرافیایی خود نیز بی‌توجه است. مشکل عمده در فیلم‌های ایرانی به عدم توانایی آن‌ها در ساخت پس‌زمینه‌، اعم از تصویر شهر و معماری آن، و همچنین نابلدی در ترسیم شخصیت‌ها و توجه به حساسیت‌های زیستی متنوع آن‌ها متناسب با زیست‌بومی که در آن واقع شده‌اند باز‌می‌گردد. فیلم‌ها باید به مخاطب امکان تجربه فضاهای بکر شهری/روستایی را بدهند؛ با وجود تمام آن دخل و تصرفی که فیلمساز در آن بنا به مقتضیات تکنیکی‌ و امکانات و‌ محدودیت‌های قصه‌اش می‌کند. حال در شرایطی که این عناصر پس‌زمینه‌ در فیلم‌های ما شکل نمی‌گیرد، انتظار مواجهه با شخصیت‌هایی شناسنامه‌دار عبث است. با تمام این تفاسیر و در این وضعیت که ما با انبوهی شخصیت بی‌هویت مواجه‌ایم، اهمیت حضور فیلمسازانی که برای خلق شخصیت‌هایی ویژه با بهره بردن از نکات ذکر شده تلاش کرده‌اند، پررنگ‌تر است و این آثار در اذهان ماندگارتر. یکی از این انگشت‌شمار فیلمسازان ویژه سینمای ایران در دهه اخیر، آیدا پناهنده بود. آیدا پناهنده؛ چشم نگرانی برای انسانکارگردانی که مواجهه‌اش با شخصیت‌های زن آثارش و مسائل آن‌ها، در این حداقل دو دهه اخیر کم‌نظیر بوده و به شدت واقعی است. او با دوری جستن از فرمول‌های جواب‌پس‌داده و نازل حاکم بر سینمای ایران، به سلیقه تربیت‌شده و تجربه زیسته خود رجوع می‌کند و با پیگیری مسیر شخصی خود، افق‌های تازه‌ای پیش روی این سینما می‌گشاید. پیش از آنکه با بررسی اجمالی آثارش دلایل تمایزش با جریان حاکم بر سینمای ایران را شرح دهیم، بهتر است کمی هم به رویکرد او در قبال فمنیسم بپردازیم. در جهانی که ترندها باقدرت می‌تازند و قضاوت بر مبنای فهم طبیعی و انسانی جایش را به موج‌سواری روی خوش‌آمد کاربران شبکه‌های اجتماعی داده است، برای کسی دیگر مهم نیست ایده‌های در اصل عدالت‌خواهانه به ضد خودشان و مصداقی برای نابرابری بدل شوند. همانطور که این سال‌ها در سینمای جریان اصلی هالیوود نه تنها خود سینما، بلکه حساسیت‌های انسانی هم فدای گزاره‌های ایدئولوژیک می‌شود. در این شرایط فیلم‌هایی که داعیه برابری‌خواهی جنسیتی و ژست حمایت از زنان دارند، با رویکردی غلط و کودکانه دوباره همان جنس خشونت و تنگ‌نظری تاریخی جوامع مردسالار علیه زنان را برجسته کرده و این بار نوک پیکان این خشونت را به سمت مردان می‌گیرند؛ چه با اعمال فیزیکی خشونت‌ها و چه با اغراق‌های گل‌درشت و انسان‌‌زدایی از شخصیت‌های مرد. در سینمای ایران نیز از سال‌های پیش چنین عارضه‌ای بیش از همه گریبان‌گیر معدود فیلمسازان زن شاغل بوده است. اما آیدا پناهنده بی‌ادعا و شانتاژ، با ساخت فیلم‌هایی تماما انسانی با محوریت زنانی ساده و باورپذیر، نکته را در برقراری همدلی واقعی میان شخصیت‌های فیلم‌هایش می‌یابد. همدلی و رواداری‌ای که کلید اصلی قفل‌های این جهان مشوش و رو به تباهی ما است و افسوس که روزبه‌روز نایاب‌تر می‌شود. با اکران «تی‌تی»، حالا آیدا پناهنده با ۳ فیلم خاص از موفق‌ترین کارگردان‌های این سال‌ها است. آثاری که هر کدام واجد ایده‌های تماتیک و زیباشناسانه تازه‌ای در سینمای ایران بودند و با بررسی‌شان می‌توان بهتر علت اقبال تماشاگران را به آن‌ها درک کرد. «ناهید»؛ گشودن پنجره‌ای تازه در سینمای ایران آیدا پناهنده با همان فیلم اولش نشان داد که دخلی به این دو سنت حاکم بر سینمای ایران ندارد؛ ملودرام غلیظ و سینمای اجتماعی زمخت و گل‌درشت. او در عوض با طمأنینه و خویشتن‌داری، راوی زندگی زن تنهایی در انزلی می‌شود. ناهید (ساره بیات) فارغ از هجوم ناخوشی‌ها، وجودش سرشار از خواست زندگی و میل زیستن است. رویکرد انسانی پناهنده، موجب می‌شود تا بی‌نیاز از تأکیدهای ملال‌آور و آزاردهنده روی فقر و مصیبت و لابه، تماشاگر به شکلی طبیعی با زن بی‌‌پناه فیلم همدلی کند و از تماشای اراده او برای حرکت به سوی زیست طبیعی و ارضای نیاز واقعی‌اش برای همراهی با مردی تازه به وجد بیاید. در این میان انتخاب چنین جغرافیایی برای فیلم نیز هوشمندانه و قابل توجه است؛ ناهید یکی از بهترین و واقعی‌ترین نمونه‌ها‌ از یک زن گیلانی‌ است. رها، پرشور و در تمنای خوشی و زندگی بهتر. «اسرافیل»؛ جاه‌طلبانه‌تر از گذشته یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های دو دهه اخیر سینمای ایران متعلق به فیلم دوم آیدا پناهنده است؛ ماهی (هدیه تهرانی). زنی خودساخته و خوددار، با روحیه‌ای غم‌بار و گذشته‌ای تلخ که از پس انواع تراژدی‌های شخصی اعم از شکست عشقی و مرگ فرزند، همچنان برای زیستن دست‌و‌پا می‌زند و با تابیدن چکه‌ای نور به سیاهی آوارشده بر زندگی‌اش دوباره از خود بی‌خود می‌شود. چکه‌ای نور که همان بازگشت عشق قدیمی به زندگی او است، اما اینجا خبری از آن روحیه بی‌قید‌وبند ناهید نیست. ماهی دل‌شکسته‌تر از آن است که شومی تقدیر را پس زند و خسته‌تر از آن که به جنگ جامعه مردسالار پیرامون و رقیب عشقی تازه برود. پناهنده با «اسرافیل» علاوه بر تجربه پایانی متفاوت نسبت به فیلم قبلی، عمیق‌تر و دقیق‌تر از «ناهید» تلاش می‌کند تا تماشاگر را با هر سه شخصیت اصلی فیلم همراه کند. در این میان تا حدودی فیلم با وارد شدن به تهران به مولفه‌های سینمای اجتماعی باج می‌دهد، ولی در پایان مسیر خودش را دوباره از سر می‌گیرد. شاید دو شخصیت دیگر فیلم به اندازه ماهی قلب تماشاگر را تسخیر نکنند، اما پیامد احترامی که پناهنده در مقام خالق برای شخصیت‌هایش قائل است ما با رنج‌ها و آلام آن‌ها همراه می‌شویم و آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 132 تاريخ : چهارشنبه 29 تير 1401 ساعت: 16:20