موسیقی همیشه و در همه حال تأثیرگذاری خود را ثابت کرده است. تأثیر آن بهاندازهای است که به گواه علم بودنش همیشه بهتر از نبودنش است. اگر در حال دوشیدن شیر از گاو موسیقی پخش کنی در روحیه و طبعاً محصولش تأثیر مفیدی دارد، برای شاد کردن بچهی در حال گریه موسیقی همچون معجزه عمل میکند، بر لبان چوپان روی کوه، یا زنان در شالیزارها جاری است، در دین هم حاضر است، در زندگی رومزه سبب نشاط روح است، در عرصهی
نمایش و سرگرمی، اگر استفادهی درستی از آن شود، محال است به تأثیرگذاری
اثر نیفزاید. حتی اگر عدهای موسیقی را محصول و عامل انحراف روح بدانند که احوالات انسان را به شکلی جنونوار دگرگون کند، این جنون ثابت شده است که برای زندگی لازم است. بیهوده نبود که هنر اول، یعنی نخستین ابزار انسان برای بروز احساسات و برقراری ارتباط با جهان، است. محبوبیت مدیوم تقریباً تازهی تئاتر یا نمایش
موزیکال (بعد از انقلاب) میان مردم به همین خاطر است؛ به خاطر تأثیر شگفتانگیزی که موسیقی و آواز بر روح آدمی دارد.
تئاتر موزیکال یا نمایش موزیکال در فرهنگ و هنر ایران چیز تازهای نیست. جز اینکه استفاده از موسیقی و موسیقی آوازی در نمایش و بعد سینما شکلی از قصهگویی است، موسیقی از دیرباز، همچون سایر تمدنهای باستانی دنیا، بخشی از مراسم آئینی این منطقه به شمار میرفته است. نقالی، سیاهبازی یا روحوضی، خیمهشببازی، تعزیه، زار و … نمونههایی از آنچه
امروز به عنوان نمایش موزیکال از آن یاد میشود هستند. در تمام این گونههای نمایشی، چنانچه در تعریف کلاسیک نمایش موزیکال میگنجد، موسیقی یا در میانپرده میآید یا برای روایت تمام یا بخشی از قصه یا صرفاً جهت همراهی با صحنه. بسته به گونهی نمایش شکل استفاده از موسیقی و آواز تغییر میکند.
در ایران، جدا از نمایشهای آئینی و مناسبتی که خاستگاه اصلیاش از دل کوچه و بازار بود، استفاده از موسیقی همراه آواز در تئاتر و سینمای قبل و بعد انقلاب مرسوم بوده است. یکی از مهمترین و شناختهشدهترین نمونههای موفق نمایش موزیکال به سبک ایرانی، «شهر قصه» اثر آوانگارد و منحصربهفرد بیژن مفید است که نه فقط به طبقهی الیت جامعه که وارد فرهنگ عامه شد. «حسن کچل» ساختهی علی حاتمی که محصول سال ۱۳۴۸ است، نخستین فیلم موزیکال ایرانی به حساب میآید که تا به امروز هیچ اثری در ژانر موزیکال حتی به آن نزدیک هم نشده است.
«حسن کچل» به نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی، نخستین فیلم موزیکال ایرانی به شمار میرود
در سینمای بدنهی پیش از انقلاب یکجور ژانر عاشقانهی موزیکال، متأثر از سینمای هند، تقریباً به همان سیاق غالب بود؛ به جز در سینمای موج نو و آثاری که دغدغههای جدیتری داشتند که اگر هم در آنها از ترانه استفاده میشد، به شکلی متفاوت بود. در این آثار دیگر شخصیتها در لحظهی عاشقی یا تنهایی خودشان آواز سر نمیدانند؛ خوانندهای با ترانهای این لحظات را پر میکرد. نمونهی معروفش، صدای فرهاد مهراد و ترانهی نوین «مرد تنها» در فیلم «رضا موتوری» ساختهی مسعود کیمیایی، که ترانهاش را شهیار قنبری نوشته و موسیقیاش را اسفندیار منفرزاده ساخته است؛ ترانه و فیلمی که فرهاد را به موسیقی پاپ و آلترناتیو معرفی کرد.
بسیاری از ترانههایی که از گذشته تا امروز با خود زمزمه میکنیم و خوانندههایشان را همچنان دوست داریم، از همین سینما که استفاده از ترانه در آن تقریباً شاخصهای جدانشدنی بود میآید؛ که با وقفهای در سینمای دههی شصت، در سینمای دههی هفتاد دوباره رونق گرفت و حالا باز دوباره به حاشیه رفته است. همینطور دیگر گونههای نمایش موزیکال که پیش از انقلاب به ویژه در لالهزار پرطرفدار بود و با انقلاب اسلامی رو به فراموشی گذاشت و حالا تک و توک، گهگاه، اینجا و آنجا، ردپایی از آنها دیده میشود. مثل سیاهبازی که داوود میرباقری در سریال «دندون طلا» که در واقع نمایشی موزیکال بود، به آن و فراموش شدن تلخش پرداخت. (داوود میرباقری از معدود هنرمندانی است که در آثار نمایشی و تلویزیونی خود از موسیقی به همراه آواز بهره میبرد و شکلی از نمایش موزیکال ایرانی را ارائه میکند.)
با آمدن انقلاب اسلامی، ژانر موزیکال در تئاتر و سینما تقریباً از بین رفت. تولید ترانه به طور کامل ممنوع شد و سرود جای آن را گرفت. اندک تلاشهایی که برای استفاده از موسیقی به همراه آواز انجام شد در تئاتر و سینمای کودک بود که در سینما از نمونههای خوب و موفقش (که بیشتر سینمای عروسکی بود) میتوان به «گلنار» و «گربهی آوازخوان» محصول ۱۳۶۷ و ۱۳۶۹، هر دو از ساختههای کامبوزیا پرتوی، «مدرسهی موشها» که از تلویزیون به سینما آمد، محصول ۱۳۶۴ ساختهی مرضیهی برومند (که تا به امروز در تمام آثارش، به ویژه کارهای عروسکی کو
دکان، سعی کرده، تا جایی که قوانین ممیزی اجازه داده است، از موسیقی به همراه آواز استفاده کند)، «دزد عروسکها» محصول ۱۳۶۸ ساختهی محمدرضا هنرمند.
«گلنار» به نویسندگی و کارگردانی کامپوزیا پرتوی، از موفقترین نمونههای سینمای موزیکال بعد از انقلاب در ردهی کودک و نوجوان است
سینمای کودک در دههی هفتاد در مقایسه با دههی شصت با افول مواجه شد و با اجازهی فعالیت دوبارهی موسیقی پاپ، ترانه و موسیقی در سینما به شکل مشابه پیش از انقلاب رواج پیدا کرد. «کلاه قرمزی» هم که پدیدهی سینمای کودک در دههی هفتاد بود، همچون «مدرسهی موشها» از کارهای مشترک ایرج طهماست و حمید جبلی که میتوان او را اثری موزیکال دانست، از محصولات تلویزیون بود و پیش از ورود سینما در دل مخاطبان جایگاه ویژهای داشت.
در همین دوره سینماگرانی همچون کیومرت پوراحمد که موسیقی در آثارش جایگاه ویژهای دارد، تجربهی موفق «خواهران غریب» را در ژانر موزیکال باز هم برای ردهی سنی کودک و نوجوان داشت؛ همچون بسیاری از آثار موزیکال این فیلم هم دربارهی موسیقی است که استفاده از ترانه را منطقی جلوه میدهد. به جز کیومرث پوراحمد، سینماگران دیگری از جمله داریوش آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 29 تير 1401 ساعت: 16:20