میگوید «۲۰ میلیون تومان از وقتی یادداشت کرده ام تاکنون هزینه کرده ام.»سوال میکنم واقعا ۲۰ میلیون تومان؟ و جواب میشنوم «این تازه رقمی
است که یادداشت کرده ام و قبلش هم شاید تا ۱۰ میلیون تومان هزینه شده است.»اسمش سحر است و متولد دهه پرتلاطم و حادثه ۶۰ و میگوید که رابطهای ۷ ساله و در شرف عقد را از دست داده و بعد از آن بوده که آدرس فالگیر و رمالها را دوره کرده است.خودش میگوید «مشکلاتشان بعد از سالها از جایی شروع شد که اقوام و آشنایان در جریان
قرار گرفتند و نامزدی برگزار شد.»بعد از کمی تامل میگوید «انگار جادو شده بود و یکهو بعد از ۷ سال گفت نه و نمیخواهم و رفت و من ماندم با عمر از دست رفته و رابطهای که دیگر نبود و یک نامزدی ناتمام.»میگوید که «خیلیها از خواهر و مادر و دخترخاله و دوستانم میگفتند کسی برای شما طلسم زده است و همین شد که اول از فال گرفتن شروع شد و در ادامه رسید به دعای گشایش بخت و رفع اثر طلسم و انواع رمالیها و فالگیریها و هیچ کدام تا حالا نتیجه نداشته است. اما به تازگی کسی توصیه کرده درباره رمالی دعانویس در اطراف تهران که معجزه میکند و میخواهم این بار به سراغ او بروم.»میپرسم هیچ وقت فکر نکردی به جای همه این فالگیریها و رمالیها و احضار اجنه و ... بروی سراغ مشاور، شاید پاسخی به تو بدهد که گره ذهنی ات را
باز کند؟میگوید «
پیش مشاور رفتم، اما کمکی نمیکرد، فقط گفت نشانههای رفتن «علی» را در همه این سالها ندیده و پس زده ام، خب این حرف اصلا چه کمکی به من میکند برای بازگرداندنش؟ من میخواهم که او بازگردد و حالا دیگر میدانم کدام فامیل طلسم را زده است و با دست پر میروم پیش این فالگیر تازهای که دعا هم دارد و این بار درست می
شود.» ترس، نیاز یا شناخت آینده از دلایل اشتیاق به فالگیری سحر شاید یکی از میلیونها انسانی است که تحت فشار زندگی و روزگار دست به انتخابهای عجیب میزند. انتخابهایی که شاید در نهایت نیز برای وی ناامیدی را در پی داشته باشد. حقیقت این است که انسان به ذات خود همواره به دنبال آگاهی است. این آگاهی و یافتن گاهی تلاش برای یافتن دنیاهای دیگر است و کشفهای تازه و گاهی در سادهترین شکل و حالت خود متبلور میشود و آن نیز دانستن اوضاع و احوال زندگی خود است و این که آینده چه خواهد شد. این تلاش برای کشف این که فردا چه خواهد شد و زندگی چگونه میگذرد و شاید سوالهایی از این دست در ذهن ادمیان بود که باعث شد شغل و کاسبی در جهان به وجود بیاید. شغلی که حالا آن را کاذب میدانند، اما روزگاری
فالگیران و رمالان، آن قدر مهم بودند که بسیاری حتی تصمیمات مهم زندگی خود را با هماهنگی با آنها میگرفتند. حالا دیگر کمتر کسی است که از فال تاروت، فال قهوه، بختگشایی، سرکتاب، دعانویسی، بازگشت معشوق، پیدا کردن مال گمشده، قفل کردن زن و شوهر و اص
طلاحاتی از این دست را نشنیده باشد، هر چند که تعداد و انواع این فالها مدام در حال افزایش و گسترش نیز هست. از سوی دیگر هر چقدر روند زندگی سختتر میشود و آدمها احساس عدم امنیت بیشتری میکنند، بازار دعانویسی، طلسم و جادو نیز پررونقتر و داغتر میشود. حالا و در روزگار فعلی هم دیگر برای رسیدن به یکی از این دعانویسها یا فال گیران نیازی به صرف زمان زیادی نیست، و کافی است یکی از این واژهها را در شبکههای اجتماعی جستجو کنید تا صدها پیشنهاد پیش روی شما قرار بگیرد. البته رقابت در این بازار سیاه نیز بسیار بالاست. به شکلی که بعضی از این صفحهها برای اثرگذاری کارشان تضمین هم به شما میدهند. موارد بختگشایی، بازگشت معشوق و ایجاد علاقه بین زن و شوهر از موارد پرمخاطب است و افراد زیادی با این نیت سراغ رمالها و فالگیرها میروند و برای آنها محل درآمدی دائمی هستند. آرزو دختری ۳۵ ساله است و میگوید که رمالها و دعانویسهای زیادی را دیده است. او میگوید که همه دغدغه مادرم این است که من ازدواج کنم. خیال میکند بخت ما را یکی از اعضای فامیل بسته است. یعنی، چون هر خواستگاری میآید یا ما پسند نمیکنیم یا آنها، چنین چیزی به سرش زده است. خلاصه که برای آنکه بخت من و خواهرم باز شود، تا اصفهان هم پیش دعانویس رفته و کلی پول خرج این کار کرده است. فکر کنم اگر آن پولها را جمع میکرد، الان یک خانه خریده بودیم! بین مواردی که مراجعه کردیم، یکی از عجیبترین این دعانویسها خانمی بود که از من خواست برایش انواع حبوبات را بخرم تا سفره پهن کند. یک دستمال کوچک پهن کرد و از هرکدام یک مشت ریخت و چیزهایی خواند و آن را گره زد. گفت باید در قبرستان کنار یک مرده تازه دفن کنم. زیر بار نمیرفتم که مادرم مجبورم کرد. باید تنها میرفتم و همانجا یک ورد را بلندبلند چندبار تکرار میکردم. تا کار را انجام دادم و برگشتم، جانم به لبم رسید. چند ماهی که گذشت و ازدواجی سر نگرفت، مادرم پیش آن بنده خدا رفت که چرا اتفاقی نیفتاد! او هم گفته بود، چون ترسیده دعا اثر نکرده است! یعنی آخر جواب بود! این ماجرا برای مادرم درس عبرت نشده است و همچنان به کارش ادامه میدهد و همچنان ما مجرد هستیم! او بیش از اینکه از تجرد ما بترسد از حرف مردم میترسد.» تغییر تبلیغات فالگیری از کارت ویزیت تا شبکههای اجتماعی پیش از این تبلیغات برای فال و دعانویسی بیشتر به شکل سینه به سینه منتقل میشد و آدمهای یک محله یا شهرهای کوچک یا روستا، میدانستند که در کدام خانه را برای دعانویسی یا گرفتن فالشان باید بزنند.نخستین بار از اوایل دهه ۸۰ بود که برخی از فالگیران که به قول خودشان سطح کلاس بالاتری داشتند حتی کارت ویزیت نیز برای خود چاپ کردند و معمولا روی این کارت ویزیتها نوشته شده بود، خدمات برای مشاوره زندگی و ازدواج و آینده. اما هم چنان اصلیترین روش برای رسیدن به خدمات فالگیران و رمالان و البته دعانویسها که رسته جدایی برای خود محسوب میشوند، توصیه زبانی بود. آدمهای گرفتاری که برای حل مشکل یا حتی خبر ا آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 15 شهريور 1401 ساعت: 15:46