کتاب‌های ویکتور هوگو؛ خالق کوزت و ژان والژان

ساخت وبلاگ
«هنوز یک‌هزارم آن‌چه را که در من است هنوز نگفته‌ام. ان‌گاه که به گور می‌روم، هم‌چون بسیاری از مردم می‌توانم بگویم که کار روزانه‌ام را به پایان برده‌ام. اما نمی‌توانم بگویم زندگی‌ام به پایان رسیده. کار روزانه‌ی من در بامدادی دیگر هنوز آغاز خواهد شد. گور بن‌بست نیست، بلکه یک شاهراه است. در شبانگاه بسته است و در بامدادان گشوده.» این گفته‌ی ویکتور هوگو است که صد و سی و هفت سال پس از درگذشت‌اش هم‌چنان حضوری جدی و پررنگ در ادبیات فرانسه و جهان دارد. اثر سترگ‌اش، «بینوایان» و انبوهی از قصه‌ها، نقدها، اشعار، مقالات، نمایشنامه‌ها، نقدهای ادبی و رسا‌ئل‌اش خوانده و بررسی می‌شوند. بیوگرافی ویکتور هوگو روز ۲۶ فوریه‌ی سال ۱۸۰۲ در خانه‌ی ژوزف هوگو، فرمانده‌ی گردان و سوفی فرانسواز تربوشه، طرفدار سلطنت و کاتولیک، پسری به دنیا آمد که فرزند سوم و کوچک خانواده بود و ویکتور نام گرفت. او کودکی‌اش را در پایگاه‌های نظامی می‌گذراند و به دلیل سفرهای متعدد پدر به گوشه و کنار اروپا در شهرهای ناپل و مادرید بالید. نه ساله بود که همراه اوژن، برادرش، به مدرسه‌ای مذهبی رفت که «کالج نجبا» نامیده می‌شد. اما شرایط کشورش به قدری وخیم و بحرانی شد که یک سال بعد همراه مادر و برادرش به پاریس بازگشت. بازگشت برای ویکتور خوش‌یمن بود. چون با ادل فوشه، دختر خانواده‌ی فوشه، هم‌بازی شد. محبت و دوستی آن‌ها سال‌ها بعد به عشقی سوزان بدل شد. ویکتور یک سال پس از آن‌که پدرش به درجه‌ی ژنرالی ارتقا یافت و به شهر بلوا مهاجرت کرد، همراه اوژن در پانسیون کوردیه مستقر شد و سرودن شعر را شروع کرد. اندک اندک، با مطالعه و پشتکار حیرت‌انگیز، وزن و قافیه را آموخت. آثارش را برای برادر و مادرش خواند. مادر تشویق‌اش کرد. ویکتور در چهارده‌سالگی در کتابچه‌ی یادداشت‌اش نوشت: «یا شاتوبریان می‌شوم یا هیچ.» یک سال بعد، در سال ۱۸۱۷، در مسابقه‌ی شعری که به همت فرهنگستان فرانسه برگزار شد، شرکت کرد. منظومه‌ی بلندش همگان را حیرت‌زده کرد. با آن‌که شاهکار نبود از او قدردانی شد. دو سال بعد، برای اشعار «تندیس هانری چهارم»، «دوشیزگان وردن» و «موسی بر نیل» جوایز آکادمی ژوفلورد نصیب‌اش شد. موفقیت و به دست آوردن جوایز دلگرم و امیدوارش کرد. تحصیلات ریاضیات را نیمه‌کاره گذاشت و به ادبیات پرداخت. نشریه‌ی کنسرواتور ادبی را همراه برادرانش منتشر کرد. نخستین دفتر شعرش را در نوزده‌سالگی با نام «چکامه‌ها» در هزار و پانصد نسخه منتشر کرد که در کمتر از چهار ماه فروش رفت و هزار فرانک مقرری سالانه از سوی لویی هجدهم پادشاه فرانسه نصیب‌اش شد. زندگی بالاخره روی سیاه‌اش را نشان داد. ویکتور روز ۲۷ ژوئن سال ۱۸۲۱، مادرش، زنی که آینده‌ی درخشان فرزندش را پیش‌بینی کرده و مشوق‌اش بود، را از دست داد و غمین شد. حضور ادل فوشه، هم‌بازی کودکی و معشوق‌اش رنگ شادی به زندگی‌اش زد. آن‌ها در روز ۱۲ اکتبر سال ۱۸۲۲ ازدواج کردند و صاحب پنج فرزند شدند. ویکتور، نخستین رمان‌اش را با نام «برگ ژارگال» که در سال ۱۸۱۸ نوشته بود، سه سال بعد، در سال ۱۸۲۱ در تیراژی اندک منتشر کرد. یک سال بعد رمان دوم‌اش «آن ایسلندی» را نوشت و در سال ۱۸۲۳ راهی بازار نشر کرد. شرکت در جلسات کتابخانه‌ی آرسنال، گهواره‌ی رمانتیسم، نقش‌بسزایی در رشد و ارتقا ادبی‌اش ایفا کرد. با پدرش دیدار کرد و اشعاری زیر عناوین «چکامه‌هایی برای پدرم» و «پس از نبرد» ساخت. بالافاصله بعد از اتمام نگارش نمایشنامه‌ی «کرامول» آن را در سال ۱۸۲۷ منتشر کرد که با استقبال بسیار زیاد روبرو شد. او در مقدمه‌ی این نمایشنامه وحدت زمان و مکان را زیر سوال برد و پایه و اساس درام رمانتیک را بنیان نهاد. یک سال پس از درگذشت پدرش در سال ۱۸۲۸، مجموعه اشعار «شرقیات» و رمان‌های «آخرین روز یک محکوم» و «کلود ولگرد»را منتشر کرد. هوگو در «شرقیات» درباره‌ی مشرق زمین سروده و در دو رمان‌اش نفرت‌اش از مجازات اعدام را اعلام کرد. ویکتور از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۳ بیشتر به نمایشنامه‌نویسی پرداخت اما در این میان علاوه بر چند مجموعه شعر – برگ‌های خزان، ترانه‌های شامگاه، نداهای درونی و پرتوها و سایه‌ها – رمان «گوژپشت نتردام» یکی از شاهکارهایش را به دست داد. انتشار نمایش‌نامه‌ی «ارنانی» ادیبان قدیم و جدید را رودروی هم قرار داد. ادیبان جدید به رهبری «تئوفیل گوتیه» تحت تاثیر این اثر رمانتیک قرار گرفتند. اما ادیبان قدیم با سبک جدید سر ستیز داشتند. این رویارویی در ادبیات فرانسه به «نبرد ارنانی» مشهور شد. هم از این رو، بعد از مخالفت برخی اعضا فرهنگستان فرانسه با سبک رمانتیسم، هوگو از فرهنگستان اخراج و نمایشنامه‌های «ماریون دو لورم» و «شاه تفریح می‌کند» توقیف شدند. اما در کمتر از سه سال بعد، او دوباره به عضویت فرهنگستان فرانسه پذیرفته شد و نمایشنامه‌ی «بورگراها» به روی صحنه رفت و با استقبال سرد تماشاچیان روبرو شد. آن‌ها به نمایش‌های رمانتیک روی خوش نشان نمی‌دادند. ویکتور هوگو غم‌انگیزترین روزهای زندگی‌اش را در کوهستان پیرنه بعد از اطلاع از غرق شدن لئوپولدین، دختر نوزده‌ساله‌اش و همسرش در رودخانه‌ی سن پس‌پشت گذاشت. او بعد از ناکامی نمایشنامه‌ی «بورگرادها» و مرگ دختر و دامادش آفرینش ادبی را متوقف کرد و به وادی سیاست قدم گذاشت. هوگو علی‌رغم تلاش‌های مادرش برای آن‌که او را سلطنت‌طلب بار بیاورد، به دموکراسی باور داشت. او در شعری که برای پاسخ‌گویی به انتقاد یکی از دوستان مادرش ساخت، نوشت: «من دیگر بزرگ شده‌ام.» ویکتور هوگو نگارش «بینوایان» را ابتدا زیر عنوان «بینوایی‌ها» شروع کرد اما پانزده سال کنارش گذاشت. سال ۱۸۶۰ وقتی به شهر گرنزه تبعید شده بود نوشتن‌اش را این بار با نام «بینوایان» از سرگرفت. اولین بخش رمان را انتشارات لاکروا، روز سوم آوریل سال ۱۸۶۲ منتشر و روانه‌ی بازار کرد. بخش‌های دوم و سوم‌اش نیز در روز پانزدهم ماه آوریل همان سال با استقبال بی‌نظیر مردم روبرو شد. علاقه‌مندان و اهل کتاب از ساعت شش صبح مقابل کتاب‌فروشی‌ها صف کشیده بودن آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 60 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 20:27