یکی از قوانین کلی دربارهی خونآشامها در آثار داستانی این است که هرچه پیرتر باشند و بیشتر زاد و ولد کرده باشند، قدرتمندتر میشوند. با توجه به اینکه در زمینهی خونآشام: بالماسکه (Vampire: the Masquerade)، تمدنی پرجزئیات حول محور خونآشامها شکل گرفته، نیاز به گفتن نیست که یک سری خونآشام بسیار پیر در این مجموعه وجود دارند که زاد و ولدهای بسیار انجام دادهاند.
پس از انجام شدن پروسهای که خونآشامها انسانها را به خونآشام تبدیل میکنند (پروسهای که با عنوان Embrace به معنای در آغوش گرفتن شناخته می شود)، یک سری از ویژگیهای تبار آنها نیز به انسان مربوطه منتقل میشود. این پروسه، در کنار تمایل ذاتی موجودات زنده به تشکیل گروهها و جوامع مخصوص به خود، باعث شده که تعداد زیادی تبار خونآشامی به وجود بیاید که در کنار هم تمدن خونآشامها را تشکیل میدهند. هرکدام از این تبارها اهداف، انگیزهها و شاید از همه مهمتر، نقاط ضعف و نیازهای خاص خود را دارند. در این مقاله قصد داریم هرکدام از
تبارهای خونآشامی خونآشام: بالماسکه را معرفی کنیم و وجهتمایزیشان را با یکدیگر توضیح دهیم.
آشنایی با این تبارها پیش از بازی کردن گیمهای زیادی که از خونآشام: بالماسکه ساخته شده، میتواند مفید واقع شود.
تصویر کلی تبارهای خونآشامی
جز در مواردی که خلافش اشاره شده باشد، اولین قانون هر تبار این است که فلسفهی تبار باید بهطور مطلق و بیچونوچرا دنبال شود. البته این صرفاً قانونی ناگفته نیست؛ خون هر تبار شامل خاطرات ژنتیک شخصی است که آن را بنا نهاده است؛ این یعنی خواستهها و ضعفهای یک خونآشام در قالب مفاهیمی به نام دیسیپلین (Discipline)، مصیبت (Bane) و حالت بیاختیاری (Compulsion) به نسل بعدی منتقل میشوند.
دیسیپلینها قابلیتهای خونآشامیای هستند که اعضای هر تبار در استفاده ازشان تخصص دارند. البته بین دیسیپلینهای تبارهای مختلف همپوشانی وجود دارد، ولی بهطور کلی یک سری قابلیت هستند که فقط اعضای یک تبار خاص میتوانند ازشان استفاده کنند. مصیبتها ضعفها یا کمبودهایی هستند که اعضای یک تبار از خود نشان میدهند. بهعنوان مثال، بعضی از تبارها به مصیبتهایی دچارند که باعث میشود برای تبدیل کردن انسانها به خونآشامها – یا در آغوش گرفتنشان – از روشهایی با بازدهی کمتر استفاده کنند. برخی از تبارها نیز به یک نوع قربانی خاص بیشتر از هر قربانی دیگری علاقه دارند. با این حال، بزرگترین دغدغهی هر خونآشام حالت بیاختیاریاش است. وقتی یک خونآشام برای مدت طولانی تغذیه نکرده باشد، حالت بیاختیاری تباریاش بروز میکند و باعث میشود از او رفتارهایی عجیب و اغلب خطرناک سر بزند.
صلح و آنارشیسم
بانو حکیم (Banu Haqim)
وقتی یک موجود شبرو هستید که کارتان مکیدن خون موجودات زنده است، حفظ حس حقجویی و عدالت کار سختی است، ولی اعضای تبار بانو حکیم – که گاهی بهشکلی توهینآمیز اَسِمایت (Assamite) خطاب میشوند – راهی برای این کار پیدا کردهاند. اعضای این تبار استاد حفظ وضعیت موجود هستند و نقش آشتیدهندگان و حافظان صلح را ایفا میکنند. اعضای بانو حکیم ترجیح میدهند کسانی را به خونآشام تبدیل کنند که ویژگیهایی مشابه دارند و اگر ببینند کسی دارد خلاف جریان آب شنا میکند، هیچ ابایی برای مجازات کردنش ندارند.
بروژا (Brujah)
اعضای تبار بروژا در نقطهی مقابل تبار بانو حکیم قرار دارند: آنها از قدیمالایام آنارشیست بودهاند و علیه هرکسی که در جایگاه قدرت قرار داشته باشد قیام میکنند. اعضای بروژا بهخاطر مصیبت تبارشان، بسیار پرخاشگر هستند و کوچکترین مشکل یا مانعی میتواند باعث بروز خشم انفجاری و رفتار خشونتآمیز در آنها شود. بسیاری از اعضای بروژا خود را مبارز راه آزادی حساب میکنند، ولی اینکه دقیقاً آزادی چهکسی، بماند.
پادشاهان و فرماندگان
لاسومبرا (Lasombra)
برای اینکه راه خود را به راس هرم قدرت پیدا کنید، باید بیرحم باشید و بیرحمی نیز کاری است که اعضای تبار لاسومبرا بهخوبی از پس آن برمیآیند. تمام اعضای این تبار دنبال کسب بالاترین جایگاه قدرت هستند و هرکس را که سر راهشان قرار داشته باشد زیر پا له میکنند، حتی اگر آن شخص اعضای دیگر تبار باشد. اعضای لاسومبرا عملاً هیچ خط قرمزی برای خود قائل نیستند و گاهی از چند دهه قبل نقشه میریزند تا شانسی برای دستیابی به تاجوتخت قدرت پیدا کنند.
ونترو (Ventrue)
در نظر اعضای تبار ونترو، برخی افراد به دنیا آمدهاند تا از دیگران اطاعت کنند؛ برخی هم به دنیا آمدهاند تا به دیگران حکمفرمایی کنند. در نظر اعضای این تبار، اگر آنها پادشاه نباشند، هیچاند. آنها تمام تلاش خود را میکنند تا کنترل موقعیت را به دست بگیرند؛ مهم نیست که آیا صلاحیت آن را داشته باشند یا نه. ونتروها فقط سطحبالاترین اعضای جامعه را برای خونآشام کردن انتخاب میکنند.
مرگ و زندگی
گَنگرل (Gangrel)
اگر فکر میکنید خوی حیوانی مختص گرگینههاست، گنگرلها نظرتان را عوض خواهند کرد. گنگرلها با حیات وحش رابطهی نزدیکی دارند و میتوانند هم در محیط شهر و هم در محیطهای جنگلی زنده بمانند. گنگرلها بهلطف مهارتشان در تغییر شکل تقریباً میتوانند خود را با هر شرایطی وفق بدهند، ولی اگر حواس خود را جمع نکنند، ممکن است غریزهی حیوانیشان از کنترل خارج شود.
هِکاتا (Hecata)
در کمال تعجب، بیشتر خونآشامها علاقهای به موجودات مرده ندارند، ولی اعضای تبار هکاتا استثنایی نادر هستند. اگر موجودی مرده باشد، اعضای هکاتا دوست دارند دربارهاش بدانند، آن هم با جزئیات زیاد. این علاقه باعث شده که در زمینهی احضار ارواح توانایی بالایی داشته باشند. وقتی که اعضای هکاتا وارد حالت بیاختیاری شوند، بهدنبال آثار زخم یا بیماری در اطرافیانشان میگردند، به این امید که مرگ یکی از آنها نزدیک باشد.
دانش و رازها
ملکیوین (Malkavian)
دانش سنگینترین باری است که روی دوش هرکس قرار دارد و هیچکس بهت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 63 تاريخ : شنبه 26 شهريور 1401 ساعت: 16:17