سریال «حلقه‌های قدرت» و تاریخچه‌ی روابط عاشقانه بین الف‌ها و انسان‌ها

ساخت وبلاگ
در این متن به بررسی بخشی از تاریخچه داستان‌های تالکین می‌پردازیم، چرا که به هر حال یک سریال استریم میلیارد دلاری که بر اساس متن، داستان پس‌زمینه، مونولوگ و ضمایم یک رمان فانتزی ساخته شده باید کمی عناصر روایت خود را تغییر دهد. جی‌دی پین و پاتریک مک‌کی، خالقان سریال با توجه به وضعیت حقوقی پیش روی «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» (آن‌ها فقط حقوق اقتباسی ارباب حلقه‌ها و هابیت را دارند و نه هیچ چیز دیگر) باید خلاقیت و نوآوری بیشتری به خرج می‌دادند که خلق شخصیت‌هایی مانند آروندیر الف سیلوان (اسمیل کروز کوردووا) و برانوین، دختر انسان‌های فانی (نازنین بنیادی) به عنوان عاشق و معشوق، جزئی از این قضیه است. هشدار: در این متن، داستان سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» و بخشی از افسانه‌های تالکین در سرزمین میانه لو می‌رود فضای خوبی برای گسترش عاشقانه بین آروندیر و برانوین در عصر دوم سرزمین میانه و در «ارباب حلقه‌ها» وجود دارد اما تبعیت شدید از داستان‌های تالکین موجب می‌شود تا رابطه‌ای بین آن‌ها شکل نگیرد. تالکین قبلا بیان کرده بود که فقط چهار خط داستانی عاشقانه بین الف‌ها و انسان‌ها وجود دارد (سه مورد در عصر اول و یکی در عصر سوم). روابط عاشقانه بین انسان‌ها و نژادهای مختلف موضوعی همیشگی در فیلم‌ها و سریال‌ها است و بازیگران و عوامل سازنده حلقه‌های قدرت نیز دلایل و اهداف دراماتیک خود را برای این رابطه دارند اما از طرف دیگر تالکین نیز با گنجاندن چهار رابطه عاشقانه در داستان خود بین الف‌ها و انسان‌ها به عنوان بازتابی از جنبه‌های مختلف بشریت، دلایل و اهداف خاص خود را داشته است. الف‌ها و انسان‌ها در نوشته‌های تالکین الف‌ها در اساطیر تالکین، نژاد قدیمی‌تری هستند که حتی قبل از خورشید و ماه در سرزمین میانه متولد شده‌اند. به قول نویسنده، آن‌ها حالت ایده‌آل نژاد بشری هستند و زیبایی بیشتر، ذهنی برتر و هنری فاخرتر (از جمله هنرهایی که انسان‌ها و هابیت‌ها آن را جادو می‌دانستند) داشتند و بدون پیری و کهولت سن و بیماری تا پایان دنیا به زندگی خود ادامه می‌دادند. آن‌ها ممکن است کشته شوند اما روحشان به آردا (زمین) وابسته می‌ماند. مرزهای آردا شامل سرزمین‌های نامیرایان است که در آن، والارها (مشابه فرشتگان بزرگ) و ملازمان آن‌ها، مایارها (ارواح کوچکتر فرشتگان) ساکن هستند. بخشی از الف‌ها، الدارها، در عصر اول به آن‌جا سفر و تحت تاثیر دروغ‌های مورگوت، شرور بزرگ و اساطیری، شورش کردند. این تبعیدیان پادشاهی‌های بزرگی را در سرزمین میانه ساختند اما همه الف‌ها آرزوی سرزمین‌های نامیرایان را در سر دارند و یا به آن سواحل می‌روند یا بدن‌های خود را می‌سوزاند و به عنوان ارواح نامرئی در سرزمین میانه سرگردان می‌شوند. سرنوشت نهایی آن‌ها در پایان جهان نامعلوم است. و اما به سراغ انسان‌های فانی تالکین برویم. انسان‌ها همان انسان‌های معمولی با تمام آرمان‌ها، خواسته‌ها و شکست‌هایشان هستند. آن‌ها نژاد دوم از مردمان آزاد سرزمین میانه به حساب می‌آیند. موگورت خیلی زود و به راحتی آن‌ها را وسوسه کرد تا او را پرستش کنند اما بالاترین مرتبه آن‌ها، اداین، توبه کردند و با الف‌ها دوست شدند. الدارها و اداین‌ها در کنار هم در نبرد علیه مورگوت در عصر اول جنگیدند و نامنوریان از نسل اداین بودند که با عمر طولانی خود در عصر دوم قدرت‌نمایی کردند. برخی از آن‌ها ممکن است برای قرن‌ها زندگی کنند اما به هر حال انسان‌های آردا فانی هستند. الف‌ها فناپذیری آن‌ها را هدیه و موهبتی خاص و موجب رهایی ارواح آن‌ها پس از مرگ، فراتر از محدوده جهان، به مکانی که حتی برای والارها ناشناخته است می‌دانند. فریب‌ها و دروغ‌های مورگوت باعث شد تا انسان‌ها این هدیه را به عنوان یک عذاب ببینند و ترس از مرگ و تلاش بیهوده برای فرار از آن موضوعی کلیدی در نوشته‌های تالکین است. داستان برن و لوتین تالکین در نامه‌های خصوصی خود از مرگ به عنوان بخشی از طبیعت، جسم و روح انسان و امید بدون ضمانت یاد کرده بود. وجهه‌های مختلفی از این عبارات را می‌توان در سه عاشقانه بین الف‌ها و انسان‌ها پیدا کرد (چهارمین عاشقانه بین اگنور الف و آندرت از خاندان بئور، هرگز به سرانجام نرسید). این روابط همگی به مقاصد متفاوت و روحانی رسیدند. با این حال هر کدام تفاوت‌هایی اساسی در زمینه نژادها و ناشناخته‌های فرامرزی داشتند. اولین پیوند بین برن، پسر باراهیر، قهرمان خاندان بئور و لوتین تینوویل، دختر پادشاه تینگول و ملیان مایا بود. داستان آن‌ها بهترین قسمت سیلماریلیون است و صادقانه بگوییم که شاید تنها اثر تالکین، جدای از هابیت و ارباب حلقه‌ها باشد که شایسته یک اقتباس‌ جانانه است. این داستان برای خود تالکین بسیار مهم بود. این رابطه با زندگی وی متفاوت بود اما تالکین تصویری از خود و همسرش ادیت را در برن و لوتین می‌دید، به ویژه در خصوص ادیت که تصمیم گرفت تا آنگلیکانیسم را به خاطر کاتولیک و به خاطر تالکین کنار بگذارد. نام برن و لوتین بر روی قبر تالکین و ادیت حک شده است. لوتین، فردی نیمه‌الهی که طبق روایات زیباترین زن تاریخ است، روزی برن را در حالی که در میان شوکران در جنگل می‌رقصید، مسحور کرد و آن دو به عاشقانی پاکدامن تبدیل شدند. پادشاه تینگول سرسختانه با برن مخالفت کرد و به او وظیفه‌ای غیرممکن سپرد تا یک سیلماریل، یکی از سه جواهر گران‌بها را از مورگوت پس بگیرد. جست‌وجوی سیلماریل‌ها عذابی بود که الدارها را در سراسر عصر اول گرفتار کرد اما نقش برن و لوتین در این قضیه یکی از گسترده‌ترین خطوط داستانی تالکین است. برن چندین بار جان قهرمان فانی داستان را نجات داد و آن‌ها با کمک هوان بزرگ، مورگوث و خدمتکار اصلی او، سائورون را شکست دادند. آن‌ها سیلماریل را به قیمت قطع دست برن نزد کارچاروت گرگینه بردند. برن و لوتین با هم ازدواج کردند اما در ادامه کارچاروت به خاطر وجود سیلماریل در شکمش دیوانه شد و برن و هوان تصمیم گرفتند تا او را بکشند اما در نهایت هر سه کشته شدند. لوتین آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 31 شهريور 1401 ساعت: 11:17