گفت‌وگو با عکاسی که از نگاتیوهایش «خون» می‌چکد/عکس

ساخت وبلاگ
پس از تکامل و پیشرفت‌های صورت گرفته در طول حیات بشر این عکاسان بودند که به ثبت رویدادها و وقایع تاریخی پرداختند. شاید اگر عکاسان جنگ نبودند حال هیچ اسم و صحبتی از جنگ خونین ویتنام نبود و اگر هم بود به نفع یکی از طرفین تحریف شده بود. وقایع تاریخی کشور خودمان نیز چنین حالتی دارد. با وجود عکاسان است که فریم‌های ماندگاری از اعتراضات مردم در سال ۱۳۵۷ به جا ماند. اگر عکاسان نبودند و پاشنه کفششان را بالا نمی‌کشیدند و به سمت مرزهای غرب کشور نمی‌رفتند؛ حال بسیاری از اتفاقات ناب و صحنه‌های زیبای ایثارگری‌ها، فداکاری‌ها و شهادت‌ها با وجود فریم‌های نگاتیو مقابل چشمانمان جان نمی‌گرفت. صحبت درباره عکاسان انقلاب و جنگ ایران و عراق بسیار است و پیش‌تر نیز مطالب، گفتگوها و گزارش‌هایی با محوریت آن‌ها و آثارشان منتشر شده است. اما آنچه ترجمه و تنظیم این مطلب را را مناسبت و محوریت بخشیده مصاحبه خبرگزاری «گاردین» با دان مک‌کالین (عکاس شناخته شده بریتانیایی) است که عکس‌هایش از جنگ ویتنام، همچنان درخشانند و روایت‌گر حقایق پنهانی هستند. او همچنین در زمان حضور داعش در سوریه و عراق و دیگر کشورها از شهر باستانی پالمیرا عکاسی کرد و در ادامه هم این شهر قدیمی و تاریخی به دست نیروهای وحشی داعش از بین رفت. حال می‌توان گفت شهر باستانی پالمیرا فقط در عکس‌های دان مک‌کالین زنده است! دان مک‌کالین با نام کامل دونالد مک کالین، یکی از عکاسانی است که جنگ ویتنام را به طور جزء به جزء بر نگاتیوهایش ثبت کرده است. او حال بیش از نیم قرن است که دوربینش را بر دوش می‌اندازد و به پوشش خبری اتفاقات در نقاط مختلف دنیا می‌پردازد. او معتقد است دغدغه‌اش بشریت و انسانیت است که او را تا به امروز سرپا و با انگیزه نگه داشته است. مک کالین حال هشتاد و پنج‌ساله است اما همچنان عکاسی می‌کند. دان مک‌کالین به همراه استورات جفریس از «گاردین» دان مک‌کلاین طی گفتگو با استوارت جفریس از گاردین، خاطراتی را از گذشته بیان کرده که شنیدنش خالی از لطف نیست. خاطره تلخ دان مک‌کالین از جنگ ویتنام دان مک‌کالین در ابتدای صحبت‌هایش به ذکر خاطره‌ای از جنگ ویتنام پرداخت و گفت: یک شب با یک سرباز آمریکایی روی دیوارهای مستحکم اطراف شهر «هوئه» در کشور ویتنام بودم که در تاریکی متوجه چیزی شدم. آنچه متوجهش شدم نارنجکی دستی بود که ضامنش را کشیده بودند و آن را سمت ما پرتاب کرده بودند. من و سرباز آمریکایی هرکدام به سمتی پریدیم. زمانی که نارنجک منفجر شد تصور کردم پایم را از دست دادم، اما اینطور نبود و خوش شانس بودم. در نهایت متوجه شدم نارنجک به طرفی دیگر برخورد کرده و منفجر شده است. بعد متوجه شدم سرباز همراهم ترکش خورده و کشته شده است. تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که از او در حال مرگ عکس بگیرم؛ آنهم در حالی که خون از بینی‌اش مانند رودخانه‌ای جاری بود. بعد دیدم مغزش از پشت جمجمه‌اس بیرون زده! یک فریم از جنگ ویتنام/ عکاس دان مک‌کالین برخلاف تصور فشردن دکمه دوربین راحت نیست! دان مک کالین در ادامه صحبتش با خبرنگار گاردین از دشواری‌های عکاسی در مواقع حساس می‌گوید: مردم فکر می‌کنند ساده‌ترین کار دنیا فشار دادن دکمه دوربین است، اما در واقع اینطور نیست. اتفاقا انجام این کار سخت‌ترین کار دنیاست. من هنوز وقتی به رختخواب می‌روم به جنگ ویتنام فکر می‌کنم. دوست دارم عکس‌هایم تاریک باشند! دان که در منطقه‌ای فقیرنشین واقع در شمال شهر لندن و در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمده و پس از گذراندن دوره خدمت در نیروی هوایی پادشاه، وارد حرفه عکاسی شده، در ادامه صحبت‌هایش گفت: من می‌توانستم در خانه پدری؛ همان جایی که او با همسر سومش در شهر سامرست زندگی می‌کرد، در تراس بایستم و از تابستان زیبا و مزارع سرسبز عکاسی کنم اما من دوست دارم عکس‌هایم تاریک باشند و دوست دارم در تاریکی باشم. عکسی از قحطی‌زدگان نیجریه/ اثر دان مک‌کالین ماجرای قحطی زده‌های نیجریه و مرگ‌شان مقابل دوربین مک‌کالین در طول حیات هنری خود فقط به مقوله جنگ نپرداخته و به سراغ سوژه‌ها و موضوعات انسانی دیگر هم رفته است. او در مقطعی به منطقه جنوب شرقی نیجریه رفته و از گرسنگان و قحطی‌زده‌های آفریقایی عکاسی کرده است. خودش در اینباره گفت: واقعا می‌توانید تصور کنید در بخشی از کره زمین بیش از یک میلیون نفر از گرسنگی مرده باشند؟ من دیده‌ام. من آن زمان که به نیجریه رفتم در مقابل ششصد کودک مدرسه‌ای، ایستادم و از آن‌ها عکاسی کردم؛ این در حالی بود که آن‌ها از فرط گرسنگی و سوءتغذیه نمی‌توانستند روی پاهای‌شان بایستند! آن‌ها همانطور که به سختی مقابل من ایستاده بودند یک به یک بر زمین می‌افتادند و می‌مردند. گاهی به واقعی بودن اتفاقات شک می‌کنم! مک‌کالین با تاثر بیشتر توضیحات خود را اینگونه ادامه می‌دهد: شاید شما خیال کنید من دیوانه یا دروغگو هستم و به بیان تصورات و تخیلیاتم می‌پردازم، اما در واقع اینطور نیست و هرچه می‌گویم واقعی است. شاید جالب باشد که بدانید گاه خودم هم به واقعی بودن وقایع شک می‌کنم و می‌گویم نکند صرفا تصورات ذهنی من هستند اما زمانی که عکس‌ها را می‌بینم مطمئن می‌شوم که همه چیز واقعی است! تمجید سوزان سانداگ از عکس‌های «دلخراش» مک‌کالین؛ آثاری که از جهنم می‌آیند یکی از موضوعاتی که مک‌کالین طی دوران فعالیتش با آن مواجه بوده، مخالفت و انتقاد برخی مخاطبان و شخصیت‌های برجسته از آثار اوست که از سوی برخی «دلخراش» قلمداد شده است. البته عکس این قضیه هم وجود داشته است. مثلا اینکه یک بار سوزان سونتاگ (نویسنده، نظریه‌پرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی) آثار او را مثال‌زدنی و دلخراش خوانده و گفته: در نیت و مقصود این شاهد سرسخت که اخبار و آثارش را از جهنم برای ما می‌فرستد، شکی وجود ندارد. او آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 68 تاريخ : پنجشنبه 31 شهريور 1401 ساعت: 11:17