خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۱۰ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=خواهران'>خواهران</a> و <a href='/last-search/?q=برادران'>برادران</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران

عمر و پسرعموش پیش همان مهمت کسی که ماشین کرایه میکنن میرن و بهش میگن ۱۵۰۰۰ لیر در ازای کاری که میخوام بهتون میدم آنها قبول میکنند. آسیه و آیبیکه با عمر و اورجان حاضر میشن و به طرف مهمونی ملیسا میرن. مهمونی شروع میشه و آکیف و نباهت مهمون ها را به داخل تعارف میکنند کنعان و سوزان از راه میرسن که کنعان به محض دیدن گوشواره نباهت جا میخوره و به سوزان میگه گوشواره تو توی گوش نباهت چیکار میکنه؟ سوزان میگه نمیدونم حتما خودش خریده! کنعان میگه اون گوشواره سفارشیه خودم گفتم بسازن واست محاله جایی پیدا کرده باشه که بخره! سوزان میترسه و میگه نمیدونم کنعان فقط میدونم گوشواره من تو خونه توی گاوصندوقه! عمر در مهمانی تو خدمات کار میکنه. بعد از چند دقیقه خانواده اش به اونجا میان ملیسا از دیدنشون خوشحال میشه و به قدیر میگه ای کاش به عنوان مهمون میومدی قدیر میگه من ترجیح میدم به عنوان خدمه بیام اینجا ملیسا بهش میگه چرا انقدر با من بد رفتاری میکنی! باهام با بدخلقی حرف میزنی! قدیر را صدا میزنن و میگه من برم فعلا. ملیسا بعد از فوت کردن شمع های کیکش دی جی آهنگ میزاره و همگی میرقصن. حین رقصیدن اوزجان نوشیدنی رو لباس آیبیکه میریزه او عصبی میشه و به طبقه بالا میره تا لباسشو بشوره لک نشه سپس اتاق های اونجارو نگاه میکنه و میگه چقدر خوشگلن! آکیف از نباهت دعوت میکنه تا برن برقصن کنعان با دیدن گوشواره نباهت جا میخوره و میگه گوشواره خوشگلیه نباهت تشکر میکنه و میگه آکیف برام خریده سپس شروع میکنن به رقصیدن کنعان به سوزان میگه خیلی دوست دارم بفهمم که از کجا آکیف اون گوشواره را خریده. سوزان به بهانه سرویس بهداشتی به آکیف اشاره میکنه تا باهاش به طبقه بالا بره. آکیف و سوزان به همان اتاقی میرن که آیبیکه اونجاست او پشت کتابخانه پنهان می شود.

سوزان ماجرارو بهش میگه آکیف آرومش میکنه و میگه بسپار به من خودم درستش میکنم و او را می بوسد آیبیکه این صحنه را میبینه و شوکه میشه. برک وقتی ملیسا را پیش قدیر یا عمر میرینه بهم میریزه و به دوروک میگه اینا قرار نبود به ما پول بدن؟ دوروک میگه چرا سپس سمتشون میرن و بهش میگه قرار بود امشب پولمو بیارین! عمر تایید میکنه و میگه آره پیشمه الان سپس باهمدیگه به حیاط میرن. آنجا عمر پولو به دوروک میده آنها جا میخورن و برک میگه این پولو از کجا آوردی؟ نکنه دزدیدی؟ عمر میخواد به طرفش حمله کنه که دوروک میگه جشن تولد خواهرمو بهم نزنین! سپس میرن. قدیر صحنه پول دادن را میبینه و بعد از رفتن دوروک و برک پیش آنها میره و از عمر میپرسه اینجا چخبره؟ اون چی بود؟ آنها بهش میگن پول ماشین بود که بدهکار بودیم گیر داد که پولمو میخوام قدیر جا میخوره و میگه این پولو از کجا آوردین؟ عمر میگه قرص کردیم قدیر عصبی میشه که اوزجان میگه مجبور بودیم آبرو برامون نزاشته بودن! مدام تحقیرمون میکردن سپس میگه میخواستن سر عمرو بکنن تو توالت! گفتن خم بشیم زیرپاشون بشیم! قدیر با شنیدن این حرف ها از کوره در میره و به عمر میگه اینا حقیقت داره؟ سپس بعد از تایید کردن عمر با عصبانیت به داخل میره و مشتی به دوروک میزنه سپس مجلس بهم میریزه و آنها باهم درگیر میشن. آکیف به اونجا میاد و جداشون میکنه سپس قدیر را سرزنش میکنه که آفرین ما به شما خوبی کردیم شما اینجوری جوابشو دادین! دخترم شمارو دعوت به جشنش کرد بعد اومدین مجلسشو بهم میزنین؟ کادوتون این بود؟ عمر میگه ما الکی دعوارو شروع نکردیم! نباهت جلو میاد و شروع میکنه به تحقیر کردنشون که شما لیاقت خوبی ندارین برگردین به همون خوک دونیتون!

آیبیکه عصبی میشه و میگه اونی که کثیف و بی ارزشه شماهایین! همین امشب شوهرت با سوزان خانو اون بالا همدیگرو میبوسیدن خودم با چشمای خودم دیدم! همگی شوکه میشن. نباهت میگه چی میگی دختر؟ خجالت بکش! این چه تهمتیه که به ما میزنی؟ و با آیبیکه کل کل میکنن که نباهت سیلی تو صورت آیبیکه میزنه اما او دست بردار نیست و آنها را بی آبرو خطاب میکنه و همگی از اونجا میرن. آکیف از همه ی آنها معذرت خواهی میکنه و میگه ببخشید مراسم بهم خورد سپس همگی تک تک از اونجا میرن. سوزان که شوکه شده کنعان میگه بریم دیگه که آکیف ازش میخواد تا بشینن باهم حرف بزنن بعد برن اما کنعان میگه به اندازه کافی ماجرا دیدیم بریم بهتره. شنگول جلوی در نشسته و منتظر بچه هاست تا برسن سپس با دیدن آنها با خوشحالی و ذوق میگه خیلی خوش گذشت آره؟ تعریف کنین ببینم! برم قهوه بیاریم بشینیم حرف بزنیم؟ اوزجان میگه بهتره دمنوش آرامبخش بخوری تا بگه چه اتفاقی افتاده! اوزجان به مرغداری میره و قدیر ازشون میپرسه که ماجرا چیه آنها همه چیزو تعریف میکنن و سپس بهش میگن که پولو از مهمت گرفتیم و در ازاش باید کار کنیم قدیر میگه نمیدونین اون کار خلاف میکنه؟ آفرین واقعا! عمر عصبی میشه و از بی پولیشون میگه سپس میپرسه چجوری میخواستی پولو بدی؟ قدیر میگه تو فقط برو درستو بخون از الان مهمت با من طرفه نه شماها! آکیف و نباهت در حال قهوه خوردن هستن که دوروک میاد و با آکیف دعوا میکنه و میگه همه اینجا بودن! همه دوستام! اونجوری ضایع شدیم بعد نشستین دارین قهوه میخورین؟ آکیف باهاش دعوا میکنه که و میگه همش تقصیر توعه اگه پا رو دمشون نمیزاشتی اینجوری نمیشد! سپس دوروک به اتاقش میره و آکیف بعد از رفتن نباهت نفسی عمیق میکشه......

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 153 تاريخ : پنجشنبه 7 مهر 1401 ساعت: 15:53