خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۳۰ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=پشت'>پشت</a> <a href='/last-search/?q=پرده'>پرده</a> <a href='/last-search/?q=ازدواج'>ازدواج</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

[caption id="attachment_217899" align="aligncenter" width="1858"]قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج[/caption]

قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

گونش وقتی پیش بچه ها برمیگرده از میرای میپرسه اون کی بود باهاش حرف میزدی؟ میرای میگه یکی از معلم هام بود گونش تعجب میکنه و میگه باز هم! خیلی عجیب نیست همین امروز با چندتاشون روبرو شدی؟ میرای تایید میکنه و به طرف خانه میرن. چولپان با ییلدریم به خانه ی او میره تا درباره پرونده بهار که قرار است باهمدیگه حلش کنن صحبت کنند. صنم و یالین تو دفتر هنوز نشستن و در حال پیدا کردن مدرکی از بچه نیسان که چی شده؟ اصلا ماجرا چی بوده که او دیوونه شده. آزرا و سرگن تو اتاق میرای رفتن و در حال سرزنش کردنش هستن که مرجان و ارن بهم دیگه میگن یعنی دوباره چیکار کرده؟ ارن میگه ایندفعه انگاری خیلی جدیه! آزرا به میرای میگه تو چرا اینهمه خبرو ازمون مخفی کرده بودی؟ چرا به ما چیزی نگفتی؟ میرای میگه حالا مگه چیشده؟ حرف زدن با مشاور مگه بده؟ آزرا میگه اون زن مشاور نیست حتی اسمش آزرا هم نیست! اسمش ژاله ست و میخواسته از زندگی ما سر در بیاره. میرای میگه چی؟ یعنی چی؟ چرا؟ سرگن میگه تقصیر منه که وارد زندگیمون شده! من باهاش صحبت کرده بودم میرای متوجه میشه و میگه تو با اون زنه به مامان خیانت کرده بودی؟ سپس با گریه میگه باورم نمیشه! هرگز نمیبخشمت آزرا سعی میکنه آرومش کنه و میگه داشته ازت سوء استفاده میکرده که به ما نزدیک بشه بدونه چخبره! خداروشکر زود فهمیدیم و فهمیدی که نباید هرچیزی به هرکسی بگی و اجازه ندی دوباره نزدیکت بشه میرای با گریه تایید میکنه و به آغوش مادرش میره. صنم با یالین دنبال مدرکن که گونش به اونجا میره و میگه واقعا که چند روزه نه تو خواهرتو به یاد داشتی نه تو نامزدتو! صنم و یالین میگن درگیر این پرونده بودیم سپس از بین حرفاشون صنم یهو متوجه چیزی میشه و میگه خوب نیسان وقتی ازدواج کرده فامیلی شوهرش روی خودشو بچه اش بوده دیگه شاید واسه همینه که چیزی به این اسم پیدا نمیکنیم! سپس با فامیلی شوهرش میزنن و اطلاعاتی پیدا میکنن.

صنم به یالین میگه باید فردا دوباره بریم مرکز توانبخشی یالین با کلافگی میشینه رو مبل. چولپان به خانه ییلدریم میره که زنی به نام بهار جلو میاد و خودشو معرفی میکنه چولپان با دیدن صورت سوخته اش جا میخوره و ازش چون میخواد تا ماجرارو تعریف کنن. بهار میگه من با یکی دوست بودم به نام ندیم بعد از اتمام دبیرستان ازدواج کردیم فکر میکردم خوشبخت‌ترین فرد روی زمینم! اما فقط یه هفته عمر داشت بعدش کتکت زدناش شروع شد چولپان به صورتش اشاره میکنه و میگه اینک کار اونه؟ بهار تایید میکنه و میگه منم فکر میکردم درست میشه ولی نشد تا اینکه خواستم ازش جدا بشم. آقا ییلدریم بهم کمک کرد طلاقشو گرفت حضانت بچه ام را هم گرفتم اما وقتی از دادگاه بیرون اومدم آدماش انگار منتظر بودن این بلارو سرم آوردن و بچه را هم از تو بغلم کشیدن بردن آقا ییلدریمم تیر خورد چند روزی تو آی سی یو بود! چولپان جا میخوره و میگه خبر نداشتم! یالین چیزی نگفته بود ییلدریم میگه چون اونم خبر نداره! چولپان با شنیدن ماجرارو بهار میگه غصه نخور بچه ات را پیدا میکنیم بهت قول میدم ناراحت نباش سپس به ییلدریم میگه نقشه هم داری یا اونم گردن منه؟ بعد از رفتن یالین و گونش صنم نشسته که وورال پیشش میره و ازش میپرسه که اون کار اصلا یعنی چی؟ میخوام دلیلشو بدونم! چرا باید دستبند اون زنه را برداری!؟صنم میگه تو نمیتونی درک کنی پس واسه چی باید بگم بهت؟ وورال میگه شاید درک نکنم ولی سعیمو که میتونم بکنم تا درکت کنم! صنم میگه خودمم نمیدونم ولی هربار که انجام میدم میدونم اشتباهه ولی جلوی خودمو نمیتونم بگیرم و دوست دارم همون لحظه یکی جلومو بگیره و بگه نکن! وورال بهش ابراز علاقه میکنه و میخواد ببوستش که صنم میگه نه! وورال میگه تا قبل از جدا شدنم نمیشه میدونم و میخندن.

چولپان میز صبحانه مفصلی چیده و به آزرا میگه چیزی هست که نگفته باشی بهمون تا از بقیه نشنویم؟ آزرا ماجرای ژاله را میگه که گیر داده به بچه هاش! آنها عصبی میشن. تو مدرسه ارن و مرجان، ایلکر پسر کورای و ملیسا با مرجان بدرفتاری میکنه که ارن از خواهرش طرفداری میکنه که مدیر مدرسه میاد و اونارو به طرف کلاسشون میبره و به مادر و پدرهاشون میگه تا بیان. چولپان طبق نقشه با سرهان برای خوردن غذا به رستوران رفتن ییلدریم به اونجا میره و برای جفتشون کری میخونه آنها حسابی عصبی میشن. صنم و وورال و یالین به مرکز توانبخشی میرن. اونجا با نیسان صحبت میکنن و او درباره تصادف حرف میزنه و میگه من پشت رول بودم! من دخترمو کشتم! جفتمون مست بودیم گفتم با تاکسی بریم اما اون گوش نکرد! سپس با گریه از اونجا میره. صنم میگه یه چیزی هست که داره پنهان میکنه!  سپس با وورال از اونجا میره و به یالین میگه حواست به نیسان باشه. سرگن و آزرا به مدرسه میرن که با کورای و ملیسا روبرو میشن سپس به اتاق مدیر میرن تا معلم بچه هاشون با آنها صحبت کنه سپس درباره ایلکر میگه پسر خیلی خوبیه ولی مرجان هل داده و گفته باید یکی بهش بفهمونه رئیس اینجا کیه! آزرا به ملیسا نگاه میکنه و به کورای و ملیسا میگه با بچه تون صحبت کنین تا این چیزارو بزاره کنار با چندتا همکلاسی های دختر دیگه هم اینجوری رفتار کرده! بعد از تمام شدن جلسه آزرا به سرگن میگه برو کورای دست به سر کن من با ملیسا صحبت کنم. سرگن به کورای میگه بریم خصوصی یخورده حرف بزنیم درباره بچه ها کورای قبول میکنه و آزرا پیش ملیسا میره……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 204 تاريخ : چهارشنبه 4 آبان 1401 ساعت: 19:06