خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال بی گناه

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال بی گناه از نظرتان می گذرد. در این سریال عاشقانه و رازآلود؛ شاهد رفت و برگشت هایی به تاریخ و دهه 60 هستیم و این یکی از جذابیت های داستانی سریال است.

 گذشته

ناهید سنگین شده و برای رشید چای برده تا کنار هم بخورند، ناهید دائما به او سرکوفت می زنه و میگه از حالا به بعد که شکمم اومده جلو و معلوم شده، به مردم چی بگم؟ به خودش چی بگم؟ بگم باباش کیه؟

بعد هم از رشید می خواد که یه اسم توی شناسنامه خودش و بچه اش داشته باشه که رشید با گفتن اسم رضا جودکی که رفیقشه و می تونه این کار و انجام بده براش قضیه را جمع می کند و بعد هم دو تا سکه به او میده و میگه این تنها داراییم واسه بعد زلزلس و اگر بتونی بفروشیش پول خیلی خوبی دستت میاد، بعد هم از جاش بلند میشه تا بره که ناهید میگه حس می کنم دختره و می خوام اسمش و بذارم مهتاب درست مثل شب اولی که دیدمت و مهتاب بود، رشید هم سرش را پایین می اندازد و می رود.

حال

استاد به خونه برگشته که ابریشم ازش می پرسه رفتی دنبال فروغ چی شد که او میگه با خانمی رفته بود سر قرار و همون لحظه فروغ میاد جلو و میگه چرا این کار و با ما کردین که او میگه چون از بهمن متنفر بودم و نمی خواستم جلوی چشم ابریشم باشه که هم فروغ و هم ابریشم شوکه می شوند، فروغ هم با گفتن این که کاش دوستون نداشتم از خونه میذاره و میره. 

سینا روی تخت بیمارستان خوابیده و عطا هم کنارش است، پروین و سهراب و یلدا به بیمارستان رفته اند و پروین برای عطا هم ساندویچ خریده که او دستش را پس می زند و بلافاصله گوشی عطا زنگ می خوره.

مهتاب پشت خطه و به عطا میگه سارینا رفته خونه، عطا هم با پروین به خونه میره که پروین با دیدن سارینا که روی تخت خوابیده به عطا میگه برق و روشن نکنه و او را در آغوش می گیرد. 

یلدا به خونه برگشته و با استاد کثرتی تلفنی صحبت می کنه و به نظر میاد احساسی بینشون شکل گرفته، استاد به دنبال مامان ابریشم می گردد و او را داخل تراس پیدا می کند و شروع به صحبت می کنه و میگه حرفایی که به فروغ زدم همش توهمات و حرفای بهمن بود. 

در آخر ابریشم هم از او خواهش می کنه تا فردا با هم یه سر به خونه منیریه بزنند.

سهراب به در خانه ای رفته و با دو نفر صحبت می کند و مشخص میشه دزدیدن منفرد و بیتکوین ها کار خود سهراب بوده تا منفرد را دور بزند.

صبح روز بعد مامان ابریشم به بیمارستان رفته و سهراب هم اون جاست که با شنیدن صدای پیجر که شخصی به اسم ژینا را صدا می کند، توی خودش می رود. 

گذشته

سهراب به کیک فروشی رفته تا برای سارینا کیک بخره که اشتباهی سفارش ژینا را می گیرد و دوباره بر می گرده که با ژینا آشنا میشه و دلش برای او میره، بعد هم تمام روز هایی که با هم گذروندن از خاطرش می گذرد.

ژینا با قاچاق آورده بوده و جایی وسط راه یک ماشین پلیس جلوشون را می گیرد و کمی بعد، سهراب در حالی که روی زمین افتاده از جاش بلند میشه و می بینه نه خبری از ژینا هست نه ساعتا…

کیانا در حال رفتن به بیمارستان است که نرگس براش لقمه می گیره و درست همون موقع کاسکت به کیانا پیام میده تا همو ببینن و او هم بین دو راهی که بره پیش سینا یا کاسکت گیر می کند.

عطا به سراغ سالار رفته تا او را گیر بیاندازد و دم در پاساژ تعقیبش می کند.

پروین و سارینا به بیمارستان رفتند و کمی بعد کیانا هم از راه می رسه و باهاشون احوال پرسی می کند و سینا هم که خودش را به خواب زده جواب مادرش که میگه پسر من به خاطر کیانا به این حال افتاده را می دهد.

عطا هم چنان سالار را تعقیب می کند و تو یه فرصت درست، او را گیر می آورد و شروع به کتک زدنش می کند.

نوشته خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال بی گناه اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.