چند وقته ذهنم دگیر یه سواله : بهترین چیزی که می توانم باشم؟

ساخت وبلاگ
این روزا تاپیک های موفقیت غیر از مسیر کنکور زیاد شده گفتم منم یه تاپیک بزنم
من دو سال پشت کنکور بودم سال قبل ماه های اخر دنبال انگیزه بودم حتی تو دفترم هم از خودم پرسیدم «چرا قلبم سرده ؟ دلم یه اتیش توی سینم میخواد تا پاشم اینقدر درس بخونم که بیهوش بشم »
اما خب قابل حدسه که این اتفاق نیفتاد منم بی حس و حال بودم و کنکور خوبی ندادم
سال دوم ماه های اخر یه حالت عرفانی و مکتشف گرفته بودم و برای بهتر درس خوندن حتی دنبال پاکسازی چاکرا بودم و حتی دنبال بهتر شناختن خودم بودم ... علارغم این ها امسال هم کنکور خوبی ندادم ، رتبم حدود ۵ هزار تا از سال قبل بهتر شد ولی بازم به رتبه قبولی پزشکی نرسید
و این تابستون یکی از دنبال کنندگان پرپاقرص موفقیت از مسیری غیر از کنکور بودم چون دیگه از کنکور بریدم و یه جورایی قطع امید کردم قبلا چون فقط پزشکی میخواستم چشمم هیچی دیگه نمیدید

خلاصه سعی کردم به راه های زیادی فکر کنم و تحقیقات زیادی انجام دادم که میخوام نتیجه اش رو بگم : بزرگترین مشکل و سختیه موفقیت غیر از کنکور نامعلوم بودن راه و قطعی نبودن نتیجه اس !! تو برای موفقیت در کنکور دقیقا میدونی باید چیکار کنی و مسیر روشنه اما در کار ازاد خیر

مثلا یکی از دندونپزشکا میگفت دوستش کنکور رو رها کرد و رفت نصاب دوربین مدار بسته شد بعدا چنتا پروژه بزرگ گرفت تیم تخصصی خودش رو تشکیل داد و یه فروشگاه بزرگ دوبین زد و الان از من دندون پزشک پولدار تره ، سوال اگه تو هم بزنی تو این کار موفق میشی ؟ جواب نامعلومه و شاید حتی خیر ، خود اون شخص هم احتمالا از اول همچنین تصویری از آیندش نداشته
یکی از نکاتی که در این باره وجود داره اینه که افرادی که موفقیت های بزگی داشتن مسیر خاص خودشون رو داشتن و نمیشه کامل ازشون کپی کرد فقط میشه یکسری ویژگی های رفتاری از شون یاد گرفت مثل داشتن عادات مثبت، سخت‌کوشی و ریسک پذیری اما برای کنکور مسیرت مشخصه حتی ممکنه با رتبه ۱ کنکور کتاب های یکسانی داشته باشی فقط باید پیوسته و با یه ساعت مطالعه خوب ادامه بدی

نکته بعدی در موفقیت غیر از کنکور پیدا کردن کاریه که با ویژگی های تو تطابق داشته باشه تا بتونی به یکی از بهترین ها در کارت تبدیل بشی و علایق و استعداد های خودت رو به منزله ظهور برسونی اما متاسفانه پیدا کردن همچنین کاری اسون نیست چون به طرز ناباورانه ای از خودمون نا آگاهیم
یکی از کتاب هایی که در این باره کمکم کرد کتاب شغل مورد علاقه از الن دوباتن بود این کتاب بیان میکنه که شغل اینده باید متناسب با ویژگی های فردی شما باشه و در عین حال از لحاظ مالی هم شما تامین کنه ینی اینکه صرفا بری هنر بخاطر علاقه و به درامد فکر نکنی درست نیست (هنر یه مثال بود )
توی این کتاب بیان میشه گاهی افراد به خاطر طرز تفکری که جامعه در مورد یه شغل رویایی به ادم ها تلقین میکنه به سمت یه سری شغل میرن (مثل پزشکی و یه زمانی هم مهندسی ) و این باعث که که بخاطر عدم تطابق با ویژگی های فرد تمام مدت احساس ناراحتی و فشار کاری داشته باشن و از همه بدتر نتونن به بهترین نسخه از خودشون تبدیل بشن
یه تعدادی تمرین و راهنمایی هم در مورد پیدا مردن شغل مناسب خودتون داره که حالا من یکیشو میگم
به تمام فعالیت هایی که در شما احساس هیجان ،شادی و لذت ایجاد کردن فکر کنید از دوران کودکی تا الان و تو خاطرات از لحظات خوب خودتون دنبال ریشه علاقه هاتون باشید مثلا من بچه بودم گل بازی خیلی دوست داشتم با گل خونه گلی کوچولو درست میکردم یا حتی مجسمه های گلی ساده شاید فکر کنید این ینی اینکه باید برم مهندس بشم ولی نه شاید به این معنیه که از درست کردن و خلق کردن چیزی با دستام خوشم میاد و شغل های که به مهارت دست نیاز دارن مناسب ترن مثلا ساخت پروتز دندان یا ...
دیگه هر چی به ذهنم رسید نوشتم امیدوارم جالب بوده باشه اگر مفید بود یه پارت دیگه هم با جزئیات بیشتر و کاملتر می نویسم
آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 45 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 1:41