سندرم آلیس در
سرزمین عجایب (Alice in Wonderland syndrome) که به اسم سندرم تاد (Todd’s syndrome) یا دیسمتروپسیا هم شناخته میشود، یک اختلال نورو-فیزیولوژیکی است که بهواسطهی آن، درک انسان از محیط اطرافش دچار تحریف میشود. بیماران در مواجهه با سندرم آلیس در سرزمین عجایب، تحریفهای بصری زیادی را علاوه بر سایر نشانهها تجربه میکنند. برای مثال امکان دارد بیمار یک شی را کوچکتر یا بزرگتر از حد معمول ببیند که
این دو اختلال به ترتیب به عارضهی میکروپسیا و ماکروپسیا معروف است. همچنین امکان دارد اشیا و افراد از دید این دسته از بیماران نزدیکتر (پلوپسیا) یا دورتر (تلهاوپسیا) از حالت عادی به نظر برسند. البته باید به این نکته اشاره کرد که نشانههای سندرم آلیس در سرزمین عجایب تنها منحصر به اختلالات بصری نیست و سایر حواس هم درگیر میشوند.
در لحظهای که این مطلب در دست نگارش است، هیچ علت شناختهشدهای برای بروز این
بیماری کشف نشده است. با این اوصاف به نظر میرسد سردردهای میگرنی، ترومای سر و التهابهای داخل مغزی نشات گرفته از عفونت ویروس اپشتین بار، ارتباط مستقیمی با این سندرم دارند.
فعلا در این حد فرضیهسازی شده که علت بروز بیماری سندرم آلیس در سرزمین عجایب به دلیل فعالیت غیر طبیعی الکتریسیتهی بدن است. این اتفاق موجب میشود تا جریان خون در بخشهایی از مغز که به درک بصری مربوط است دچار نوسان شود. از دیگر عجایبِ این بیماری نادر میتوان به این نکته هم اشاره کرد که ابتلا به این سندرم تنها منحصر به افراد بزرگسال نیست و امکان دارد کودکان هم چنین تجاربی را احساس کنند.
به طور کلی سندرم آلیس در سرزمین عجایب در برخی از محافل و کتب، به زیرشاخههای مختلفی طبقهبندی شده است. محققین بسته به نوع تغییراتی که فرد تجربه میکند، دستهبندی مشخصی را برای بیماری فرد تعیین میکنند. برخی از دانشمندان باور دارند که سندرم آلیس در سرزمین عجایب را باید حاصل تغییر ادراک بیمار نسبت به بدنِ خودش قلمداد کرد. بنابراین، هر نشانهای که موجب تغییر در درک حواس پنجگانه و زمان میشود، اختلال دیگری است که باید به اسم سندرم شبهِ آلیس در سرزمین عجایب شناخته شود. با تمامی این تفاسیر، هنوز ردهبندی واحدی در زمینهی طبقهبندی این بیماری نادر مشخص نشده است.
چرا سندرم آلیس در سرزمین عجایب به سندرم تاد هم شناخته میشود؟
ممکن است این بیماری در برخی از متون به اسم سندرم تاد هم نوشته شود. علت این ماجرا به زمانی برمیگردد که دکتر جان تاد در سال ۱۹۵۵ در بیمارستانی واقع در وست یورک شایر، پی به این بیماری برد. دکتر تاد متوجه شد برخی از بیمارانش سردردهای حادی را تجربه میکنند و این سردردها موجب میشود تا افراد در تشخیص اندازهی صحیح نسبت اشیا و افراد در محیط اطرافشان با مشکل روبهرو شوند. همچنین این پزشک متوجه شد که ادراک بیماران نسبت به بدن خودشان هم دچار تحریف میشود. او در ابتدا تصور کرد که بیماران بهواسطهی تومورهای مغزی چنین مشکلاتی را تجربه میکنند، اما بعدها دکتر تاد متوجه شد که هیچ تومور مغزی یا آسیب به کرهی چشم در بیماران وجود ندارد. از طرفی دیگر، بیماری روانشناختی هم محسوب نمیشود؛ چراکه افراد به راحتی میتوانستند به صورت لسانی بیان کنند که چه
چیز واقعی و چه چیز تخیلی است. با این وجود، درک بیمارانِ دکتر جان تاد به طرز
عجیبی دچار تغییر و تحریف شده بود.
دکتر تاد برای توصیف این بیماری، به یاد رمان فانتزیِ «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» افتاد که لویس کرول در سال ۱۸۶۵ به رشتهی تحریر درآورده بود. نکتهی جذاب ماجرا اینجاست که نویسندهی این رمان پیش از نوشتن چنین داستانی با چشمپزشکی به اسم ویلیام بومن دربارهی تجارب خودش نسبت به بزرگ و کوچک دیدن اشیا و افراد مشورت کرد. در واقع به نظر میرسد نویسندهی داستان آلیس در سرزمین عجایب خودش یک نمونه و مثال خوب در زمینهی ابتلا به این بیماری محسوب میشد. بر همین اساس، دکتر تاد تصور کرده لویس کرول از تجارب خودش به عنوان یک منبع الهام مناسب برای خلق یک داستان تخیلی استفاده کرده است. دقیقا به همین خاطر، اسم این بیماری تحت عنوان سندرم آلیس در سرزمین عجایب نام گرفت.
دکتر تاد در وهلهی اول تصور میکرد که او اولین فردی بوده که این پدیدهی عجیب را کشف کرده است. با این حال، با بررسی متون مختلف مشخص شد که سربازان جنگ جهانی اول و دوم که از آسیبهای لوب اکسیپیتال رنج میبردهاند، علائم مربوط به سندرم آلیس در سرزمین عجایب را هم تجربه کردهاند. البته حکایت دیگری هم وجود دارد. گویا محققینی به اسم کولمن و لیپمن در سال ۱۹۳۳ میلادی با بررسی نشانههای این سندرم با داستان آلیس، اولین افرادی بودهاند که این بیماری را کشف کردهاند. البته یک فرض آخری هم وجود دارد که لویس کرول از هیچ مشکل ذهنی و ادراکی رنج نمیبرده و این توهمها تنها بهواسطهی اثر قارچی توهمزا به اسم آمانیتا موسکاریا بوده است. با پذیرش این فرضیه، باید قبول کرد که کرول از آسیب و اثرات این قارچ به خوبی آگاه بوده است.
نشانهها و علائم سندرم آلیس در سرزمین عجایب
اگر تمامی علائم در نظر گرفته شود، چیزی نزدیک به ۶۰ نشانه در ارتباط با این سندرم تا به حال رویت شده است. همچنین نشانههایی مثل سردردهای میگرنی، اسهال، سرگیجه و آشفتگی از متداولترین نشانههای این سندرم به شمار میرود. علائم کمتر دیده شدهی این بیماری شامل از دست رفتن حس کنترل اندام، ضعف حافظه، ناپایداری احساسی و کاهش حس لامسه است.
تغییر در ادراک بهواسطهی سندرم آلیس در سرزمین عجایب به این معنا نیست که بیمار در
همه حالت و در تمام شبانه روز در حال تجربهی چنین اتفاقاتی است. فرد برای مدتی کوتاه سلسله تغییراتی را که اغلب بصری است تجربه خواهد کرد. به یک بازه از اتفاقات، یک اپیزود گفته میشود. نکته اینجاست که اپیزودها بین بیماران متفاوت است. بنابراین قرار نیست دقیقا اتفاقاتی را که یک بیمار تجربه کرده، فرد دیگری هم عینا با چن آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 66 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 20:27