خلاصه داستان قسمت دوم سریال باب المراد

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت دوم سریال باب المراد که محصول مشترک ایران با 4 کشور دیگر است را می خوانید؛ سریال باب المراد مراحل مختلف حیات امام جواد(ع) از تولد در مدینه، ‌همراهی پدر در مراحل مختلف، شهادت امام رضا (ع) تا شهادت این امام به دست معتصم عباسی را به تصویر می‌کشد. تیم نویسندگان فرهنگ و هنر جدولیاب توصیه می کنند تا این سریال را دنبال کنید.

حر در حال صحبت با یکی از شاگردان امام است و او از فریضه های دینی اسلام تعریف می کند و مثال های مختلف برایش می زند تا مطالب برایش به خوبی جا بیوفتد و می گوید سعی کن خودت را در راه درست قرار بدهی و بتوانی دیگران را هم هدایت کنی...
وزیر خلیفه سیاهه ای برای سرورش می خواند که او همان اول می گوید کافی است و نمی خواهد ادامه بدهی...
خلیفه درباره تهمت هایی که به کسی روا شده از وزیرش سوال می کند و او می گوید همه اش راست است و بهتره برای عقوبت فرا بخوانیدش و به سزای اعمالش برسانید که خلیفه میگه تو حق نداری با من این جوری حرف بزنی...
خلیفه، یحیی را صدا می کند تا راست و دروغ حرفش را متوجه شود، یحیی شروع به التماس می کند تا بخشیده شود که خلیفه او را به قاضی القضات منسب می کند تا عدالت را در میان مردم رواج دهد و می گوید نمی خواهم آدم هایم را از دست بدهم...
شاگردان امام جواد (ع) دور او نشسته اند و حر از او می پرسد با این همه مال و منالی که دارید، چرا مثل جدتون قیام نمی کنید و او هم طبق دیدگاه جدش جواب حر را می دهد که حر به جلو می رود و از او می خواهد او را ببخشد...
حر در حیاط به محضر امام جواد (ع) رفته است و از او دستور می گیرد که به کمک چند نفر دیگر آذوقه هایی که مانده را برای نیازمندان و سادات هایی که سرپرست شان را در قیام خلیفه از دست داده اند، ببرد...
عده ای در حرم اما حسین هستند و آن جا را زیارت می کنند که پسر جوان و اهل قم به سمت یک پیر دانا می رود و می گوید من را یحیی فرستاده تا در محضر شما آموزش ببینم، او هم ازش استقبال می کند و می گوید چی از این بهتر و شروع به پرسیدن سوال هایی درباره خودش می کند...
عده ای در حال طواف خانه خدا هستند، حر هم با یکی از همراهان دیگر امام به سمت قبیله اش می رود تا خانواده اش را با خودش به آن جا ببرد که همسرش و پدرش اعلام رضایت نمی کنند و می خواهند میان هم قبیله خودشان باشند، ولی همراه حر اجازه می گیرد تا داستانی از خلافت مامون و ظلم به زنان بگوید...
او بعد از گفتن ظلم به زنان خلفای عباسی از باهوشی زبیده باهوش ترین زن از خانواده عباسی می گوید ولی در نهایت او هم قربانی شده است...
حر هم در ادامه حرف او از خانمی به اسم سعیده است که در مرکب امام بوده است و بعد از رسیدن به معارف کامل باید آن جا را ترک می کرده که هیچ باب میلش نیست و خواهش می کند که همان جا بماند...
حر همین جوری ادامه می دهد و ماجرای ازدواج مولایش امام جواد (ع) را نیز تعریف می کند که عمه اش به سراغش رفته بوده تا برایش زنی به جز دختر مامون بگیرد که او میگه دختری به اسم سمانه در حال آمدن به سمت ما است و دست تقدیر او را به خانه من می آورد و من آن موقع باهاش ازدواج خواهم کرد و این از قبل برای من مکتوب شده است...
سمانه بعد از یک سفر دریایی به امام جواد (ع) رسیده است و دعایش برآورده شده است، امام به او پیشنهاد ازدواج می دهد و او هم می پذیرد، عمه حکیمه او را تعلیم می دهد و می گوید مسائل شرعی را به سرعت یاد بگیری...
او همه این ها را برای همسر و پدرش را راضی به رفتن با خودش بکند، اما آن دو آب پاکی را روی دستش می ریزند و می گویند ما این جا راحتیم و هیچ جایی که نمی دانیم چه بلایی سرمان می آید، نمی آییم...

نوشته خلاصه داستان قسمت دوم سریال باب المراد اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.