خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

ساخت وبلاگ

<a href='/last-search/?q=قسمت'>قسمت</a> ۷۲ <a href='/last-search/?q=سریال'>سریال</a> <a href='/last-search/?q=ترکی'>ترکی</a> <a href='/last-search/?q=محکوم'>محکوم</a>

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از 14 دسامبر 2021 (23 آذر 1400) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

[caption id="attachment_219145" align="aligncenter" width="1814"]قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم[/caption]

خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم

فیرات و حاجی به مغازه محسن می‌روند تا درباره تصویر اون فقیر در دوربین که اکثر مواقع اونجا بوده ازش سوال بپرسند باریش و رافیع پیش محسن هستند. وقتی دستیارش به اونجا میاد و به محسن اطلاع می‌دهد که فیرات و حاجی برای دیدن او آمدند رافیع سریعاً از آنجا فرار می کند اما باریش می خواهد آن جا بماند و پنهان می شود. فیرات و حاجی به آنجا می آیند حاجی فیرات و محسن را با همدیگه آشنا می‌کند و شروع می‌کند به تعریف کردن از محسن. فیرات عکس آن پیرمرد را در دوربین بهش نشون میدهند و ازش میپرسند این شخص کی هستش و چه ارتباطی با باریش یساری دارد محسن میگه این اسمش صفر هستش و ارتباطی با باریش یساری ندارد حتی خودش هم او را نمی شناسد سپس سالن غذاخوری را بهشون نشون میدهد و میگه من اینجا روزانه به نیازمندهای زیادی غذا میدم. باریشپیش ساشا میرود ساشا بهش میگه فردی جدید پیام داده و میخواد عضو تیم ما بشه باریش با آن شخص که گریان هست چت می کند فیرات به جای گریان با باریش صحبت میکنه و میگه از طرف برادرم و پدرم رو دست بدی خوردم و می خوام انتقاممو ازشون بگیرم باریش بهش آدرس میدهد و ازش میخواد شب به اونجا بره. گریان به پارک می رود آنجا یک گل فروش پیشش میره و آدرسی را بهش میده تا به آنجا برود به همین صورت چند بار آدرسش را عوض میکند و در آخر رافیع به دنبالش می آید و میگه تو امتحان قبول شده ساشا که آنها را زیر نظر داشته متوجه می شود فیرات هم داره تعقیب میکنه افراد باریش با اسلحه آنها را تهدید میکنند و به یک انبار میبرند که عده ای با ماسک باریش یساری رو صورتشون در حال رقصیدن هستن. باریش روبروی فیرات می ایستد که فیرات عصبانی می شود و او را قاتل می خواند.

باریش به فیرات میگه حالا که نزاشتی عدالت برقرار بشه و مانع کشته شدن علی رضا شدی این کار را باید خودت تمام کنی سپس گریان را به تخت می بندند و علیرضا را به آنجا می آورند و ازش می خواند تا همان بلایی که سر ایلول آورده با او هم همان کار را بکند سپس به فیرات میگه اگه فکر می کنی کار نادرستیه خودت علیرضا را بکش سپس اسلحه ای به طرفش پرت می کند. فیرات اسلحه را برمی‌دارد و سریعاً به دستبند گریان شلیک می‌کند تا قفلش باز شود و ازش میخواد تا فرار کنند سپس فریاد می زند که هیچکسی نمی میره و همه باید تو دادگاه به سزای اعمالشان برسند باریش سریعاً به علیرضا شلیک می کند و او را می کشد و از آنجا فرار می کنند. بکیر به همراه مامی و دیگر نیروهای پلیس به دنبال فیرات و گریان می گردد اما اثری از آنها پیدا نمی کند. فیرات و گریان به خانه رفتن، گریان گریه می کند و میگه تو زندگیم همش به این فکر میکردم که از ایلول محافظت کنم اما الان او به طرف باریش رفته و راه اورا داره ادامه میده. ایلول در زیر زمین با ساشا جر و بحث می کند که چرا به جای اینکه خودش علیرضا را بکشد علیرضا رو کشته سپس اسلحه به طرف او می گیرد ساشا از سرکشی ایلول کلافه شده همان موقع باریش از راه میرسد و به ایلول میگه که او بهش دستور داده بود تا علیرضا را بکشد سپس اسلحه را ازش می گیرند ساشا او را کتک میزند و باریش دستور می دهد که ایلول را از آنجا ببرند. آخر شب فیرات پیش بقیه دوستانش می رود و بهشون میگه باید شبانه روز کار کنیم تا بتوانیم مخفیگاه فراری ها را پیدا کنیم مامی میگه من این منطقه را زیر و رو کردم هیچ جای مخفی نداره که رفته باشم اونجا فیرات میگه باید خانواده های فراری ها را زیر نظر بگیریم شاید اینجوری سرنخ پیدا کنیم.

فردای آن روز نازلی پیش پدرش می رود و ازش میخواد که مثل همیشه موهایش را ببافد اما فیرات هرچی فکر میکنه یادش نمیاد که چه جوری موهایش را می بافته و کلافه میشه و به طرف خانه راهی میشن و از بوگه میخواد تا اون موهای نازلی را ببافد. آنها وقتی باهم تنها میشن بوگه به فیرات میگه از ترس اینکه جان چیزی درباره پدرش باریش نفهمد تلویزیون را روشن نمی کنم سپس فیرات ازش میپرسه که خبر جدیدی درباره باریش دارد یا نه بوگه میگه نه خبری نیست و تماس اخیرش را از فیرات پنهان میکند آنها با هم دیگه به طرف مدرسه راهی میشن تا بچه هایشان را آن جا بگذارند. یک نفر از دور دربین را در کلاه موتورسیکلت می‌گذارد و به طرف فیرات و بقیه می گیرد باریش آنها را می بیند وقتی بوگه به خانه برمیگردد باریش بهش زنگ میزنه و ازش میخواد تا به جان بگه که پدرش زنده هستش اما بوگه مخالفت می کنه و ازش میخواد تا ازشون دور بمونه چون آنها یک زندگی جدیدی را شروع کردن مامی در اتاق بازجویی در حال بازجویی کردن از افرادی هستش که طرفدار باریش شدن و در فضای مجازی از آنها طرفداری می کنند. فیرات به مامی میگه تمام تلاششو بکنه که شاید از این طریق چیزی دستگیرشان بشود و بتوانند سرنخی گیر بیاورند. باریش در زیر زمین به ساشا و رافیع میگه که تمام افراد را جمع کنند تا ایلول را محاکمه کند ساشا به باریش میگه محسن میخواد هر جور شده حاجی را پیدا کند و گیر بیندازد و میخواد باهات ملاقات کنه سپس تاکید می کند که ما به محسن احتیاج داریم و نباید از دستش بدیم….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

نوشته خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر اولین بار در بلاگ جدول یاب. پدیدار شد.

آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید...
ما را در سایت آموزش آشپزی و مطالب جالب جدید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان ash بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 6 آذر 1401 ساعت: 18:29